روداب

روداب

روداب

روداب

وزی عثمان در کنار مسجد نشسته بود. مرد فقیری از او کمک مالی خواست. عثمان پنج درهم به وی داد. مرد فقیر گفت: مرا نزد کسی راهنمایی کن که کمک بیشتری به من بکند. عثمان به طرف حضرت مجتبی و حسین بن علی (ع) و عبدالله جعفر، که در گوشه‏ای از مسجد نشسته بودند، اشاره کرد و گفت: نزد این چند نفر جوان که در آنجا نشسته‏اند برو و از آنها کمک بخواه.
وی پیش آنها رفت و اظهار مطلب کرد. حضرت مجتبی (ع) فرمود: از دیگران کمک مالی خواستن، تنها در سه مورد رواست: دیه‏ای (خونبها) به گردن انسان باشد و از پرداخت آن بکلی عاجز گردد، یا بدهی کمر شکن داشته باشد و از عهد پرداخت آن برنیاید، و یا فقیر و درمانده گردد و دستش به جایی نرسد. آیا کدام یک از اینها برای تو پیش آمده است؟
گفت: اتفاقا گرفتاری من یکی از همین سه چیز است. حضرت مجتبی (ع) پنجاه دینار به وی داد. به پیروی از آن حضرت، حسین بن علی ع چهل و نه دینار و عبدالله بن جعفر چهل وهشت دینار به وی دادند.
فقیر موقع بازگشت، از کنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه کردی؟ جواب داد: از تو پول خواستم تو هم دادی، ولی هیچ نپرسیدی پول را برای چه منظوری می‏خواهم؟ اما وقتی پیش آن سه نفر رفتم یکی از آنها (حسن بن علی) در مورد مصرف پول از من سوال کرد و من جواب دادم و آنگاه هر کدام این مقدار به من عطا کردند.
عثمان گفت: این خاندان، کانون علم و حکمت و سرچشمه نیکی و فضیلتند، نظیر آنها را کی توان یافت؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۱ ، ۱۳:۲۳
محمد برزوئی
خبرنامه دانشجویان ایران: سید حمید رضا برقعی شاعر جوان آئینی کشورمان آخرین شعر خود را در شان امام حسن علیه السلام سروده است.


ناگهان آسمان بهاری شد

عشق در کوچه ها جاری شد

نور ماه مدینه را تا دید

عرق شرم ماه جاری شد
 ادامه مطلب را بخوانید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۱ ، ۱۳:۲۲
محمد برزوئی
حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام بعد از جنگ معروف جمل وارد شهر تاریخى بصره شد. در آنجا شنید که یکى از یارانش به نام علاء پسر زیاد حارثى بیمار و بسترى است . حضرت به دیدن او رفت و از وى در خانه اش عیادت نمود.
لحظه اى پس از تشریف فرمائى و پرسش حال بیمار، نظرى به خانه وسیع و زندگى مجلل او افکند، سپس در حالیکه با وى گفتگو مى نمود فرمود: اى پسر زیاد! با اینکه مى دانى در سراى دیگر به چنین خانه اى نیازمندترى این خانه فراخ و زندگى مجلل را در این دنیا براى چه مى خواهى ؟ در این خانه چند روزى بیش نمى مانى و ناگزیرى که آنرا رها ساخته و کوچ کنى ، ولى در خانه آخرت همیشه خواهى ماند!
آرى اگر به این منظور این خانه را بنا کرده اى که با فراخى آن خانه آخرت را آباد کنى تا در آنجا نیز آسوده باشى ، لازم است که در خانه مهمان نوازى کنى و پیوسته از حال خویشان و بستگان خود باخبر شوى و از آنها دستگیرى نمایى ، تا بدین گونه دیگران هم از آسایش و زندگى مرفه تو برخوردار باشند!
و نیز حقوق شرعیه (خمس و زکوة و صدقات و سایر حقوق واجبه و مستحبه ) را که در این خانه به تو تعلق مى گیرد، باید از مال خویش بیرون بیاورى و به مستحقانش بپردازى که در این صورت به آسایش زندگى آن جهان و فراخى خانه آخرت هم رسیده اى .
در این هنگام علاء بن زیاد صاحب خانه که تحت تاءثیر سخنان نافذ آن حضرت واقع شده بود، عرض کرد: یا امیرالمؤمنین ! - آنچه درباره وضع زندگى من فرموده به جان مى پذیرم - ولى مى خواهم از برادرم عاصم به شما شکایت کنم . فرمود: براى چه ؟ گفت : وى مانند راهبان نصارا گلیمى پوشیده و از زندگى دست کشیده و عزلت گزیده است .
حضرت فرمود: او را نزد من حاضر کنید! همینکه عاصم به خدمت حضرت رسید، فرمود: اى دشمنک خود! شیطان پلید خواسته است تو را سرگردان کند که این راه و رسم را به تو آموخته ، و آنرا در نظرت جلوه داده است - آیا با این وضعى که پیش گرفته اى - رحم به زن و فرزند خود نکردى ؟
آیا چنین پنداشته اى که خداوند روزى پاکیزه خود را براى تو حلال نموده ولى نمى خواهد از آنها بهره مند شوى ؟ نه ! تو پست تر از آنى که خداوند روزى خود را برایت حلال کند و نخواهد که از آن استفاده نمایى . زیرا این معنى فقط از پیغمبران و جانشینان آنها انتظار مى رود.
عاصم عرض کرد: یا امیرالمؤمنین ! من خواسته ام مانند شما باشم ، و از حضرتت تقلید کنم که با لباس زبر و خشن و خوراک ناچیز و بى لذت ، روزگار مى گذرانى !
فرمود: نه ! نه ! من مانند تو نیستم . زیرا خداوند بر پیشوایان حق واجب نموده است که خود را پائین آورده و در حدود وضع مردم تهى دست قرار دهند، تا فقر و تنگدستى بر بى نوایان فشار نیاورد و باعث پریشانى بیشتر آنها نگردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۴۳
محمد برزوئی

پادشاهى در بالاى قصر خود نشسته بود و رهگذران را تماشا مى کرد.
در میان عابران زنى زیبا با قامتى موزون و دلربا دید. در دم به وى دل بست و فریفته جمال او گردید.
دستور داد تحقیق کنند ببینند زن کیست . پس از رسیدگى گفتند: زن فیروز غلام مخصوص شاه است !
پادشاه به منظور رسیدن به وصال زن ، غلام مخصوص خود را خواست و نامه اى به او داد که به مقصدى برساند.
فیروز نامه را گرفت و بامداد فردا راهى مقصد شد.
وقتى پادشاه اطلاع یافت فیروز در خانه نیست و به سفر رفته ، وارد خانه شد و به زن زیباى وى گفت با این که من پادشاه مملکت هستم به ملاقات تو آمده ام !
زن گفت : من از این ملاقات پادشاه به خدا پناه مى برم ! سپس چند شعر عربى به این مضمون خواند:
- من آب شما را بدون اینکه بنوشم ترک مى کنم
زیرا افرادى که آنرا بنوشند زیاد است !
- هنگامى که مگس در ظرف غذائى افتاد،
من از خوردن آن دست مى کشم با این که به آن میل دارم !
- شیرها از نوشیدن آبى که سگان ،
در آن پوزه زده اند پرهیز مى کنند
- شخص بلند نظر با شکم گرسنه بر مى گردد،
و حاضر نمى شود که از غذاى مرد سفیه استفاده کند.
سپس زن گفت : اى پادشاه مى خواهى از ظرف غذائى بخورى که سگ در آن پوزه زده و از آن خورده است ؟! شاه از این سخن شرمگین شد و از خانه بیرون رفت . چنان شرمنده و ناراحت شده بود که یک لنگ کفش ‍ خود را جا گذاشت و فراموش کرد بپوشد!
اتفاقا لحظه بعد فیروز وارد خانه شد. چون وقتى از شهر بیرون آمد و مسافتى را طى کرد به یاد آورد که نامه شاه را در خانه جا گذاشته است ، از این رو برگشت تا نامه را بردارد.
همین که فیروز به خانه آمد و کفش پادشاه را در آنجا دید، مات و مبهوت شد.
پس از مدتى متوجه شد که نیرنگى در کار بوده ، و سفر او نیز ساختگى است .
در عین حال چاره نبود، فرمان پادشاه است و باید اجرا شود!
فیروز نامه را گرفت و روانه مقصد شد. بعد از بازگشت از سفر، پادشاه او را نواخت و یکصد سکه زر به وى داد. همین معنى نیز سوءظن او را تشدید کرد.
فیروز که در وضع روحى بسیار بدى قرار داشت تصمیم گرفت زن را به خانه پدر و برادرش بفرستد.
به همین جهت جهیزیه زن به اضافه لباس هاى تازه اى به او بخشید و او را روانه خانه پدرش نمود.
پس از مدتى برادرزن به فیروز گفت : علت فرستادن خواهرم به خانه پدر و رنجش تو از وى چیست ؟
چون فیروز جوابى نداد او را نصیحت کرد که همسرش را به خانه برگرداند.
ولى هر بار که برادرزن در این خصوص با وى گفتگو مى کرد، فیروز سکوت مى نمود و در بردن همسرش سهل انگارى مى ورزید.
سرانجام برادرزن از وى به قاضى شهر شکایت نمود و او را به محاکمه کشید. شاه که مترصد وضع این زن و شوهر بود و مى دانست غلام مخصوصش متوجه شده و از همسرش کینه اى به دل گرفته است ، وقتى کار به محکمه قاضى کشید، بدون اینکه فیروز متوجه شود دستور داد قاضى رسیدگى به دعواى آنها را در حضور او انجام دهد.
در محکمه قاضى ، برادرزن که شاکى بود گفت : باغى به این مرد اجاره داده ام که چشمه آب در آن جارى و در و دیوار آن آباد و درختانش ثمردار بود. ولى این مرد میوه آنرا خورد و درختان را از میان برد و چشمه را کور کرد و پس از خرابى ، آنرا به من پس داده است !
فیروز در دفاع از خود گفت : من باغ را صحیح و سالم بهتر از روزى که به من داد به او مسترد داشته ام . برادرزن گفت : از او سؤال کنید چرا آنرا برگردانیده است ؟
فیروز گفت : من از باغ ناراحتى نداشتم ، ولى روزى که وارد آن شدم جاى پاى شیرى را در آن دیدم ، مى ترسم اگر آنرا نگاه دارم آسیبى از شیر به من برسد! از اینرو آنرا بر خود حرام کردم .
پادشاه که تا آن لحظه ساکت بود و به مرافعه ایشان گوش مى داد، در این جا گفت :
اى فیروز! با خاطر آسوده و خیال راحت برگرد به باغ خود که هر چند شیر وارد باغ تو شد، ولى به خدا هرگز متعرض آن نگردید و به برگ و میوه آن آسیبى نرسانید! او فقط یک لحظه در آنجا توقف کرد و برگشت !!
به خدا هیچ شیرى ، باغى مانند باغ تو ندیده است که خود را از بیگانه حفظ کند! چون سخن شاه به اینجا رسید و تواءم با سوگند بود، فیروز باور کرد و با سابقه پاکى که از زن خود داشت متوجه شد که وى واقعا زنى پاکدامن و با وفاست ، و در آن لحظه حساس دامن خود را از آلودگى حفظ کرده ، و خطر را برطرف نموده است .
بدین لحاظ با آرامش خاطر و طیب نفس زن را به خانه برگردانید و زندگى را از سر گرفتند.
قاضى و برادرزن و حضار مجلس نیز موضوع را دریافتند و همگى بر وفا و پاکدامنى و خود نگاهدارى زن آفرین گفتند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۴۱
محمد برزوئی
گویند: کسى از حضرت امام حسن علیه السلام درباره سیاست پرسید، حضرت علیه السلام فرمود:
(( ((هى ان تراعى حقوق الله وحقوق الاحیاء و حقوق الاموات فاما حقوق اللّه فاءداء ماطلب والاجتناب عمانهى و اءما حقوق الاحیاء فهى اءن تقوم بواجبک نحو اخوانک و لاتتاءخر عن خدمة اءمتک و اءن تخلص لولى الامر ما اءخلص لامته . و اءن ترفع عقیرتک فى وجهه اذا حاد عن الطریق السوى واءما حقوق الاءموات ، فهى اءن تذکر خیراتهم ، وتتغاضى عن مساوئهم ، فان لهم ربایحاسبهم ؛))
آن ((سیاست )) رعایت حقوق خداوند و زندگان و حقوق مردگان است : اما حقوق خدا عبارت است از: انجام دادن آنچه امر فرموده و اجتناب از آنچه نهى نموده است ؛ حقوق زندگان عبارت است از: ایفاى وظیفه در قبال برادران دینى و درنگ نکردن در خدمت به همکیشان و اخلاص نسبت به ولى امر، مادامى که او نسبت به مردم اخلاص دارد و آن گاه که از راه راست منحرف شود، فریادت را در برابرش بلند کنى ؛ اما حقوق مردگان عبارت است از: ذکر خوبى هاى ایشان و خوددارى از بیان گناه و لغزش هاى آنان ، زیرا آنان را خدایى است که به اعمال آنان رسیدگى خواهد کرد.))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۲۱
محمد برزوئی

 جلسه ویژه ای روز سه شنبه مورخ 91/05/10 در محل بخشداری روداب با حضور مسئولین محلی بخش و شهر برگزار و پیرامون الزامات حضور امام جمعه تبادل نظر گردید.

اولین خروجی مهم جلسه  نحوه تأمین و زمان واریز اعتبار مقدماتی حضور امام جمعه می باشد که منابع مشخص و مقرر گردید ظرف چند روز آینده اقدام لازم صورت پذیرد.

در ادامه، مقرر گردید تسجیل در روند انتخاب محل اسکان و دفتر امام جمعه صورت پذیرد. 

لازم به ذکر است بحث امام جمعه روداب در سالهای گذشته توسط بخشداری ، شورا و نیروهای فرهنگی بخش پیگیری و در سال جاری به نتیجه رسیده است و با توجه ویژه مسئولین الزامات استقرار امام جمعه مهیا می شود.


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۱ ، ۲۱:۳۸
محمد برزوئی

در ادامه حضور معترضین حفاری دشت روداب در بخشداری ، نمایندگان معترضین صبح دیروز با فرماندار دیدار کردند.

در این جلسه که بخشدار  روداب نیز، حضور داشت معترضین دیدگاههای خود را با فرماندار عنوان نموده فرماندار نیز با ارئه ادله مسائل را تشریح و بررسی نمود.

پس از اتمام جلسه، شم آبادی با حضور در مسجد امام حسین علیه السلام شهر روداب بعد از انجام فریضه نماز ظهر در چند دقیقه نتیجه جلسه را به اطلاع نمازگزاران رساند.

بخشدار روداب سابقه پیگیری مکان یابی جهت انتقال آب به ششتمد را چندین ساله دانست و دغدغه های رودابی ها را مبنی بر اینکه در روستاهای برآباد و شمس آباد آب شرب مناسب نیست و همچنین وضعیت سفره های زیر زمینی مطلوبیتی ندارند را منطقی دانست و اعلام نمود با توجه به قول فرماندار مبنی بر مکان یابی مجدد توسط کارشناسان در صورتی که چاره ای جز حفر چاه در روداب نباشد بحث تقویت سفرهای زیر زمینی را از طریق آبخیز داری و مهار آبهای سطحی و احداث سد  انجام خواهد شد

وی افزود: شروع مطالعات آبخیز داری به علت نیاز سفره های زیر زمینی از امسال با بودجه ای معادل 30 میلیون آغاز خواهد شد همچنین با تأمین اعتبار مناسب آغاز به کار  پروژه در سال بعد خواهد بود و در مورد ایجاد سد روداب فرماندار پیگیری ویژه ای برای تسریع در تکمیل مطالعات  سد روداب دارند،

در خصوص وضعیت آب شمس اباد و برآباد اینگونه بیان داشت : مقرر گردید شروع به کار پروژه برآباد و شمس آباد در دستور کار قرار گیرد و در ادامه گفت که اساسا برنامه آبرسانی به برآباد و شمس آباد و انجام طرح های آبخیز داری و مدیریت آب جزء برنامه های اولویت دار بخش است که از قبل برای آن برنامه ریزی شده است ولی در صورت حفر چاه در روداب اجرای برنامه ها تسریع خواهد یافت.

شم آبادی میزان برداشت آب از دشت روداب را  16 لیتر در ثانیه اعلام نمود.

وی با بیان اینکه تا کنون الی 3 میلیارد هزینه جهت تأمین آب ششتمد صورت پذیرفته و به نتیجه نرسیده است دغدغه مسئولین را صیانت از بیت المال و همچنین جوابگویی به مشکلات مردم را جزء وظایف ذاتی دولت دانست

در پایان با تشکر از صعه صدر مردم از آنها خواستند: معذوریت مدیران را در انجام امورات بدانند، و اطمینان داشته باشند که با توجه به سابقه طولانی برای مکانیابی اقدامات بر اساس نظر کارشناسی انجام می گیرد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۱ ، ۰۵:۰۹
محمد برزوئی

ز عقده های دل من گره گشایی  کن

دوباره  آمدم ای میزبان عطایی  کن

 

بهار توبه و غفران رسید الهی شکر

به بنده ها نظر از عفو  کبریایی کن

 

بهانه جور نمودی که بر درت  آیم

بر آشنای همه ساله هم نوایی کن

 

سفارش ملک داعی است در این ماه

هر آنچه هستی از این در فقط گدایی کن

 

بیا و راضی از این عبد بی سراپا باش

بیا و روزی ما را امام رضایی  کن

 

به خاطر گل روی حسین هم که شده

به عبد عاصی خود باز هم خدایی  کن

 

بدون روضه مناجات بی اثر باشد

نصیب ما سحری رزق کربلایی کن

 

سحر نوای امامی غریب می آید

که بر مشام دلم بوی سیب می آید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۱ ، ۲۳:۵۹
محمد برزوئی

یا ح س ی نـــ

جز نفسی که از غَمَت ، سینه پر آه می کنمــ

هر نفسی کـــ ه میکشَم ،‌عُمر تباه می کنمــ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۴۶
محمد برزوئی
شخصى به پیغمبر صلى الله علیه و آله عرض کرد:
فلانى به ناموس همسایه (خائنانه ) نگاه مى کند و اگر امکان آن را داشته باشد از اعمال خلاف عفت نیز پروا ندارد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله از این قضیه سخت بر آشفت و فرمود:
- او را نزد من بیاورید!
شخص دیگرى گفت :
او از پیروان شما مى باشد و از کسانى است که به ولایت شما و ولایت على علیه السلام معتقد است و نیز از دشمنان شما بیزار است .
پیغمبر گرامى صلى الله علیه و آله فرمود:
نگو او از پیروان شما است ، زیرا که این سخن دروغ است . چون پیروان ما کسانى هستند که پیرو ما بوده و عملشان همانند عمل ما مى باشد.
ولى آنچه درباره این مرد گفتى از اعمال و کردار ما نیست .

بحارالانوار، ج 68، ص 155.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۵۶
محمد برزوئی

پیرزنى به حضور پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله رسید، علاقه من بود که اهل بهشت باشد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به او فرمود:
پیرزن به بهشت نمى رود.
او گریان از محضر پیامبر خارج شد.
بلال حبشى او را در حال گریه دید.
پرسید:
چرا گریه مى کنى ؟
گفت :
گریه ام به خاطر این است که پیغمبر فرمود:
پیرزن به بهشت نمى رود.
بلال وارد محضر پیامبر شد حال پیرزن را بیان نمود.
حضرت فرمود:
سیاه نیز به بهشت نمى رود.
بلال غمگین شد و هر دو نشستند و گریستند.
عباس عموى پیامبر آنها را در حال گریان دید.
پرسید:
چرا گریه مى کنید؟
آنان فرمایش پیامبر را نقل کردند.
عباس ماجرا را به پیامبر عرض کرد.
حضرت به عمویش که پیرمرد بود فرمود:
پیرمرد هم به بهشت نمى رود.
عباس هم سخت پریشان و ناراحت گشت .
سپس رسول اکرم هر سه نفر را به حضورش خواست ، آنها را خوشحال نمود و فرمود:
خداوند اهل بهشت را در سیماى جوان نورانى در حالى که تاجى به سر دارند وارد بهشت مى کند، نه به صورت پیر و سیاه چهره و بدقیافه .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۵۴
محمد برزوئی

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

«أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَرْبَعٌ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ؛

 برترین زنان بهشت چهار نفرند: خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمّد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم همسر فرعون»‏.

ادامه مطلب را ببینید!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۱ ، ۰۰:۴۵
محمد برزوئی
در پی مباحث مطرح شده در خصوص انتقال آب به ششتمد از اراضی روداب تعدادی از مردم و کشاورزان بخش در اعتراض به موضوع در بخشداری حضور پیدا کرده و مطالب خود را در خدمت بخشدار روداب بیان نمودند.

بخشدار روداب هم ضمن تشکر از صعه صدر و رفتار محترمانه مردم توضیحات مبسوطی از روند پیگیری ها را به مردم ارائه نمودند و قول مساعد جهت پیگیری در خواست مردم را دادند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۱ ، ۰۷:۰۱
محمد برزوئی

وبلاگ اخبار روداب در مصاحبه با بخشدار نظر ایشان را در مورد اظهار نظر مسئول قرارگاه جهادی امام هادی علیه السلام مبنی بر مهارت جوانان برخی از روستاهای روداب در موتورسواری و استفاده از آنها برای ترانزیت مواد مخدر و تبدیل منطقه به محل ترانزیت مواد مخدر جویا شد .

 وی در این مورد اینگونه بیان داشت که:

حسن انقلابی و روحیه تظلم خواهی برادران بسیج دانشجویی قابل ستایش است ولی به نظر بنده اظهار نظر کردن در خصوص مسائل اجتماعی مناطق نیازمند داشتن اطلاعات جامع می باشد و مطمئنا دوستان نمی توانند در مدت کوتاهی که در بخش ها حضور پیدا می کنند به ریشه مشکلات منطقه پی ببرند و لی متأسفانه می بینیم که عزیزان بسیج دانشجویی به خاطر روحیه مطالبه گری که دارند بعضا بدون پیش زمینه ذهنی و داشتن اطلاعات در خصوص مسائل مختلف اظهار نظر می کنند.

به هر حال اینکه بگوئیم در روداب به خاطر مهارت موتورسواری جوانان بحث ترانزیت مواد مخدر رونق دارد کاملا صحبت نسنجیده ای است چون روداب بزرگترین بخش کشور هست که تنها چند روستای آن در مجاورت کویر قرار گرفته و آن هم در گذشته به خاطر نقطه کور مرزی محل امن برای تردد قاچاقچیان بوده البته مطمئنا نظر عزیزان خیر خواهانه است و جا دارد اینجانب هم از فعالیت هایی که در روستاها انجام داده اند و هم پیگیری مشکلات تشکر و قدر دانی داشته باشم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۱ ، ۰۴:۳۹
محمد برزوئی