روداب

روداب

روداب

روداب

۴۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۱ ثبت شده است

روداب - روستای برآباد

*****

روداب - روستای برآباد

*****

روداب روستای برآباد

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۳۲
محمد برزوئی

سی و یک اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ مصادف است با بیست و ششمین سالگرد شهادت شهید والامقام علی شم آبادی پدر ارجمند بخشدار روداب جناب آقای محمود شم آبادی، به همین مناسبت جمعی از مسئولین بخش و شهر روداب با ایشان دیدار و لوح یادبودی را به ایشان تقدیم نمودند .

 متن لوح تقدیمی به شرح ذیل:

     "بـِسـم ِ ربِ الشــُّـهـداءِ و الصِّـد یقیــن"

*مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا *

شهادت بالاترین مقامی است که خداوند به بندگان خاص خود هدیه می کند و شهادت طلبی میراثی است که از حسین علیه السلام و عاشورا بر حسینیان زمان عرضه می شود. مومنان حقیقی و مجاهدان راه خدا به امید دستیابی به این مقام در صحنه های ادای تکلیف ایام حیات خود را سپری می کنند.

 جناب آقای محمود شم آبادی بیست و ششمین سالگرد شهادت پدر ارجمندتان شهید والامقام علی شم آبادی که خون گرانبهایش  را، در راه عزت امت اسلامی هدیه کرده است تبریک و تهنیت می گوئیم.

 برخود می بالیم که آن شهید بزرگوار فرزندی به اسلام و انقلاب هدیه نمود که با تلاش و مدیریت خود گامهای موثری در جهت ارتقاء بخش و شهر روداب برداشته است. راه آن شهید والامقام را دنبال خواهیم کرد و برای روح بلند آن عزیز شهید علو درجات و رضوان الهی را مسالت داریم.

حوزه مقاومت بسیج جوادالائمه (علیه السلام)

 شهرداری و شورای اسلامی شهر روداب 

شورای اسلامی بخش روداب

 نماینده دهیاریهای بخش روداب

 شرکت تعاونی دهیاران روداب

گزار ش تصویری:

مراسم سالروز شهادت پدر بخشدار روداب

 ***

سالروز شهادت پدر بخشدار روداب

*****

روداب

***

روداب

***

روداب

***

روداب

***

روداب

***

روداب

***

روداب

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۷:۳۰
محمد برزوئی
رسول خدا(ص)فرمودند:
هرچیزی که انسان را از یاد و ذکر خدا باز می دارد؛از طرف شیطان است.
مجموعه ورام،ج2،ص17
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۴۶
محمد برزوئی

ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی می کرد و مردم با نیرنگی، حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره، اما ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می آمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد.

تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملانصرالدین را آنطور دست می انداختند، ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت می آید و هم دیگر دستت نمی اندازند. ملانصرالدین پاسخ داد: ظاهرا حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن هایم. شما نمی دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده ام. اگر کاری که می کنی، هوشمندانه باشد، هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند!
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۳۰
محمد برزوئی

پدر شهید مصطفی احمدی‌روشن گفت: کسانی که سد راه خانواده شهدا هستند، بیخود می کنند با خانواده شهدای هسته‌ای عکس و فیلم می‌گیرند؟
رحیم احمدی روشن در گفت‌وگو با «خبرگزاری دانشجو» در خرم آباد، تصریح کرد: همان کسانی که بدون سلام و نام خدا به رهبر معظم انقلاب نامه می نویسند، امروز خانواده های شهدای هسته ای را دور خودشان جمع می کنند و با آنها عکس و فیلم می گیرند و می خواهند از خون شهدای هسته ای به نفع خودشان استفاده کنند.

وی افزود: اینها چرا باید این کارها را بکنند، در حالی که حتی یک پیام و پیغام کوچک برای خانواده شهدای هسته ای ندادند، چه حقی دارند که با خانواده شهدا عکس و فیلم می گیرند و مردم را ملعبه دست خودشان می کنند، باید خجالت بکشند از خون شهدای هسته ای، این ها دل ما را به درد می آورند.

پدر شهید مصطفی احمدی روشن بیان داشت: کسانی که یک قدم برای خانواده شهدا برنداشته اند و سد راه خانواده شهدا هستند بیخود می کنند با خانواده شهدای هسته ایی عکس و فیلم می گیرند این ها می خواستند مملکت ایران را با آن چراغ سبزی که به آمریکا و اسرائیل نشان دادند به آنها بفروشند و سیبل مقابلشان مقام معظم رهبری بود و می خواستند ایشان را از اریکه قدرت پایین بکشند که به لطف خدا و پشتیبانی این مردم موفق نشدند و از این به بعد هم موفق نمی شوند.

وی متذکر شد: اینها کسانی بودند که برای خانواده شهدای هسته ایی که ما باشیم یک پیامک ندادند، اما رهبر معظم انقلاب و زن و بچه اش به خانه ما آمدند و ما را به خانه خودشان دعوت کردند ولی یکی از آنها قدم از قدم برنداشتند برای عرض تسلیت نه به ما و نه به کسان دیگری پیامی بدهند متاسفانه آنها جامعه را برای خودشان باز می بینند و می خواهند خون شهدای هسته ای را به نفع خودشان مصادره کنند.

پدر شهید احمدی روشن خاطرنشان کرد: خط قرمز ما و شهید احمدی روشن رهبر معظم انقلاب است و اگر کسی بخواهد از این خط قرمز بگذرد با ما طرف است و پا روی خون شهدای ما گذاشته و باید پا روی خون ما هم بگذارد.
منبع (بولتن نیوز)
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۲۴
محمد برزوئی
دوستی های کنسروی
این روزها کسی

به خودش زحمت نمی دهد

یک نفر را کشف کند!

زیبایی هایش را بیرون بکشد ...

تلخی هایش را صبر کند

آدم های امروز

دوستی های کنسروی می خواهند :

یک کنسرو

که فقط درش را باز کنند

بعد یک نفر

شیرین و مهربان

از تویش بپرد بیرون

و هی لبخند بزند

و بگوید

حق با توست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۲۴
محمد برزوئی
روزی روبرت دوونسنزو، گلف باز بزرگ آرژانتینی، پس از بردن مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختگن می شود تا آماده رفتن شود.
پس از ساعتی، او داخل پارکینگ تک وتنها به طرف ماشینش می رفت که زنی به وی نزدیک می شود. زن پیروزیش را تبریک می گوید و سپس عاجزانه می افزاید که پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و او قادر به پرداخت حق ویزیت دکتر و هزینه بالای بیمارستان نیست.
دوونسنزو تحت تاثیر حرفهای زن قرار گرفت و چک مسابقه را امضا نمود و در حالی که آن را توی دست زن می فشارد گفت : برای فرزندتان سلامتی و روزهای خوشی را آرزو می کنم.
یک هفته پس از این واقعه دوونسنزو در یک باشگاه روستایی مشغول صرف ناهار بود که یکی از مدیران عالیرتبه انجمن گلف بازان به میز او نزدیک می شود و می گوید : هفته گذشته چند نفر از بچه های مسئول پارکینگ به من اطلاع دادند که شما در آنجا پس از بردن مسابقه با زنی صحبت کرده اید. می خواستم به اطلاعتان برسانم که آن زن یک کلاهبردار است. او نه تنها بچه مریض و مشرف به مرگ ندارد، بلکه ازدواج هم نکرده. او شما را فریب داده، دوست عزیز ...
دوونسنزو می پرسد : منظورتان این است که مریضی یا مرگ هیچ بچه ای در میان نبوده است؟
بله کاملا همینطور است.
دوونسنزو می گوید : در این هفته، این بهترین خبری است که شنیدم ...

نتیجه اخلاقی : خوش بینی به همنوعان، خود بوجود آورنده ی عواطف والای انسانیست!
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۲۲
محمد برزوئی
کاهش سن آرایش در میان دختران ایرانی
معاون غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی استان زنجان بر ضرورت توجه به فرهنگسازی در زمینه استفاده مردم
از لوازم آرایشی و بهداشتی تاکید کرد و افزود: سن آرایش در پنج سال اخیر از 19 سال به 13 کاهش یافته است و باید دستگاه‌های فرهنگی اقدامات لازم را در این زمینه انجام دهند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۲۱
محمد برزوئی

پنداشتی آدم شده ای آل خلیفه!؟
شیطان مجسّم شده ای آل خلیفه!

محصول دَمِ غرب تویی بادکنک شاه!
آمیز قشمشم شده ای، آل خلیفه!

از عقل، نحیف آمده ای لیک چه فربه-
از گردن و اِشکَم شده ای، آل خلیفه!

هربار که شیطان به سواری شده مایل
در محضر او خم شده ای، آل خلیفه!

یابو صفتی، شاخ و دمی هم که درآری
حیوان مسلّم شده ای ، آل خلیفه!

روزانه به وحشی گری بُلعجب خویش
چندیست که ملزم شده ای، آل خلیفه!

بحرین، دو دریاست یکی اشک و دگر خون
خونریز دمادم شده ای ، آل خلیفه!

«مَن یُفسِد و یَسفِک» که ملَک گفت تو بودی
خجلت ده آدم شده ای، آل خلیفه!

تو غرّه به سفّاکی و عالم همه داند
بدبخت دو عالم شده ای، آل خلیفه!

این است رکورد تو که از اسفل سافل
صد مرتبه هم کم شده ای،آل خلیفه!

ای شوم تر از نحر کن ِ ناقه ی صالح
چون زاده ی مُلجم شده ای، آل خلیفه!

هتّاک به قرآنی و ویرانگر مسجد
کافر صفت از دم شده ای، آل خلیفه!

هیهات حسینی به لب خلق و تو غافل-
از شور محرّم شده ای، آل خلیفه!

وقت است ببینیم که با آل سعودت
واصل به جهنّم شده ای، آل خلیفه!



شاعر: سعید سلیمانپور
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۲۰
محمد برزوئی
حضرت آیت‌الله سبحانی: خواننده توهین‌کننده مرتد است

این خواننده خبیث که به همه قید و بندها پشت‌پا زده و به ساحت مقدس امام‌هادی (ع)‌ اهانت کرده است، در حقیقت آدم مرتد به تمام معنی و یا در حکم ساب‌النبی است.
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از مرکز خبر حوزه، حضرت آیت‌الله سبحانی تاکید کردند: خواننده بسیار خبیثی که به امام‌هادی (ع) توهین کرده،‌ در حقیقت مرتد و یا در حکم سائب النبی است.

این مرجع تقلید امروز در جشنواره نوآوری تبلیغ دینی که در سالن اجتماعات مدرسه علمیه فیضیه قم برگزار شد، با اشاره به اهانت یکی از خوانندگان خارج از کشور به امام‌هادی (ع)، گفتند: این خواننده خبیث که به همه قید و بندها پشت‌پا زده و به ساحت مقدس امام‌هادی (ع)‌ اهانت کرده است، در حقیقت آدم مرتد به تمام معنی و یا در حکم ساب‌النبی است.

این مرجع تقلید افزودند:‌ این‌گونه افراد با ارتکاب همه نوع اعمال خلاف از نظر وجدان ناراحتند و می‌خواهند خود را رها کنند و همه چیز را نفی و تمام معتقدات حتی خدا را انکار می‌کنند تا به آرامش برسند!

حضرت آیت‌الله سبحانی یادآور شدند: ‌البته شاید انگیزه این فرد چیز دیگری باشد که هست،‌ اما اغلب این افراد با ارتکاب همه نوع گناه خود را در آتش می‌بینند و در کشمکش با وجدان خود،‌به این فکر افتاده‌اند که خدا و پیامبر(ص) را انکار کنند تا شاید به خیال خام خود راحت شوند!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۱۸
محمد برزوئی

*با عرض پوزش به علت نگارش قالب جدید برخی از گزینه ها فعلا فعال نیستند *

بخوانید اخبار:

 بخوانیدمطالب:


  با تشکر از همشهریان عزیزی که جهت رشد و ارتقائ اطلاع رسانی بخش و شهر روداب مارا در این وبلاگ همراهی می نمایند لطفا نظرات خود را مطرح تا با پیگیری این وبلاگ موارد پاسخ گفته شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۶:۰۲
محمد برزوئی

بسمه تعالی

درنگی کوتاه در زندگی شخصی، علمی و معنوی آیت الله بهجت قدّس سرّه

ستاره ای بدرخشید و . . .

شب جمعه بیست و پنجم شوال سال 1334 هجری قمری، برابر با دوّم شهریور 1295 خورشیدی، خانه کربلایی محمود، غرق نور و شادی شد. در آن شب نورانی، نوزادی پا به عرصه وجود گذاشت که سال ها بعد قلب انبوهی از شیفتگان علم و معرفت، و شیعیان خاندان عصمت و طهارت را روشن ساخت : آیت الله العظمی محمد تقی بهجت قدّس سرّه.

کربلایی محمود مردی صالح، خوشنام و معتمَد مردم فومن، با الهام از هاتفی که در جوانی گوش جانش را نواخته بود، نام فرزند نورسیده اش را « محمد تقی » گذاشت.(1)

نخستین رویداد مهم زندگی محمد تقی ، مرگ مادر در شانزده ماهگی او بود. مرگ مادر ، خانواده را سوگوار کرد و از آن پس ، خواهر بزرگتر ، مادرِ برادر شد.

در دوران خردسالی، محمد تقی همنشین خلوت پدر بود و می دید که چگونه عشق اهلبیت اطهار علیهم السلام از قلب محزون پدر می تراود و بر صفحه کاغذ مرثیه هایی می شود که داغداران عزای حسینی علیه السلام زمزمه اش می کنند و محافل خود را با آن سروده ها رونق می دهند. محمد تقی در همه ی این لحظه ها همنشین پدر بود و در حالی که گاهی خود نیز مرثیه می سرود، آرام آرام دل به آن شهید عشق بست و حزن آن امام مظلوم تا پایان عمر در جانش نشست.

زمزمه ی مرثیه های حسینی، از کوچه باغ های فومن او را به گوشه ی دنج مکتب خانه ملاحسین کوکبی فومنی کشاند و پای تلاوت آیات پر شور قرآن کریم نشاند . در آن سکوت شور انگیز با نوای ملکوتی « الحمدلله رب العالمین » آشنا شد. آنگاه خود زبان به تلاوت آیات بینات گشود و شوقمندانه سوره هایی از قرآن کریم را به خاطر سپرد؛ اما روح تشنه اش همچنان جویای زلال معرفت بود و پیمانه ی الفاظ و حروف سیرابش نمی کرد.

بدین روی وارد حوزه ی علمیه فومن شد تا معانی آیات قرآن کریم و معارف روایات ائمه اطهار علیهم السلام گوش جانش را بنوازد. در همان حوزه ی کوچک اما سرشار از مباحثه و گفتگوی علمی ، نخستین گام های علمی و معنوی را برداشت.

با جدیتی وصف ناشدنی و شوقی شگفت، دروس حوزوی را کنار برخی متون فارسی همچون بوستان، گلستان و کلیله و دمنه فرا گرفت و طی هفت سال کوشش مستمر ، در زمره ی شاگردان برتر استادان ، جا گرفت.

اما این مقدار ، همه ی بهره و نصیب محمد تقی از حوزه علمیه فومن نبود. این دوره به لحظه های ناب کسب معرفت و اخلاق و تهذیب نفس و کسب فیض از محضر عالمانی چون آیت الله حاج شیخ احمد سعیدی فومنی آراسته شد. لحظه های دل انگیز حضور در نماز آن عالم بزرگوار که افزون بر خضوع و خشوع ربانی ، حالاتی شگفت و رازآلود در تکلم عاشقانه اش با خداوند داشت، توأم با شکوهی معنوی بود که هیچ گاه از خاطر امام و مأموم محو نشد.(2)

در جمادی الثانی سال 1348 قمری (1308 خورشیدی ) زمان هجرت از دیار پدری فرا رسید. بی گمان لحظه های خلوت محمدتقی با استادان حوزه علمیه فومن - که از دانش اموختگان نجف بودند - لحظه هایی نیز به ذکر محاضر درس حوزه علمیه عراق می گذشت و او را به وجد می آورد و قلب مشتاقش را به صفای حرم مطهر حضرت علی و حضرت امام حسین علیهما السلام می کوچاند و پای آن قبور نورانی می نشاند. آن مجالس و گفت و گوها شوق طلبه ی فومنی را به عتبات عالیات چنان برانگیخت که سرانجام تصمیم به هجرت گرفت و راهی دیار معصومین علیهم السلام شد.

 

پای در راه

محمد تقی در سیزده سالگی ، دل به هجرت سپرد تا روح ناآرامش در بارگاه امامان معصوم ارام گیرد و ذهن جستجوگرش در حوزه علمیه ی آن سامان قرار گیرد. پدر که شوق سرشار فرزند فاضلش را دید، همراه یکی از دوستان متمکّنش که قصد تشرف به عتبات داشت، او را به کربلا فرستاد.

اما محمد تقی در سفر اول موفق به خروج از مرز نشد و مأموران مرزی به بهانه ی عدم همراهی والدین یا نداشتن جواز خروج، از ورودش به عراق جلوگیری کردند. این اتفاق اگر چه روح مشتاقش را آزرد ، اما یادآوری رخدادی معنوی در دوران کودکی اش ، او را مطمئن ساخت که به کربلا خواهد رفت و این گونه نیز شد. سرانجام توانست خاک مقدس کربلا را ببوید و ضریح منور امام حسین علیه السلام را ببوسد. این زمان، محمد تقی تا چهارده سالگی چند ماه فاصله داشت و به رغم بزرگی روح و انبوهی دانش، هنوز به سن تکلیف نرسیده بود.(3)

محمد تقی به منزل عمویش که در آن زمان مقیم کربلا بود، وارد شد و پس از حدود یک سال به مدرسه رفت و در حجره ساکن شد.

حوزه علمیه کربلا در آن زمان استادان مهمی را در خود جای داده بود و محمد تقی در این سال ها ادبیات عرب و بخشی از کتاب های فقه و اصول را خواند و در سال دوم سکونتش در کربلا، نزد حضرت آیة الله حاج شیخ جعفر حائری فومنی و با حضور پدر بزرگوارش که به کربلا مشرف شده بود، به کسوت روحانیت در آمد.

چهار سال حضور در کربلای معلی به تلاش بی وقفه در کسب دانش و معرفت گذشت، کوششی که با تهذیب نفس و کسب مکارم اخلاق با استمداد از فیوضات حضرت سیدالشهداء علیه السلام همراه بود.

 

مهاجرت به نجف

دوران سراسر شور حضور در حوزه علمیه کربلا به زمان سراسر شوق هجرت به حوزه علمیه نجف و مجاورت آستان ملکوتی امیرمؤمنان و مولای موحدان، علی علیه السلام بدل گشت. محمد تقی که بخشی از دروس سطح حوزه را خوانده بود، گم گشته ی خویش را در حوزه ی دیرسال و عظیم نجف می جست و سرانجام نیز در سال 1352 قمری، برابر با 1312 خورشیدی ، پس از چهارسال حضور در کربلا ، قدم در راه نجف گذاشت.حوزه پر شکوه و کهن سال نجف ،در آن دوران اقامت گاه عالمان ، مجلس فقیهان و مأوای عارفان بود.

شیخ محمد تقی دل به اقیانوس بیکران حوزه علمیه نجف سپرد تا گوهر دانش را از آن دریای مواج صید کند. نخست بخش های پایانی سطح عالی علوم حوزوی را در محضر استادان طراز اول نجف و استوانه های فقه و اصول و معارف اهلبیت علیهم السلام همچون آیت الله آقاضیاء عراقی و آیت الله میرزای نایینی در اصول و آیت الله شیخ محمد کاظم شیرازی در فقه زانوی ادب زد. نیز در محضر دریای ژرف حکمت و قله ی بلند دانش ، حکیم بزرگ و بزرگوار ، فقیه اهلبیت علیهم السلام و فیلسوف وارسته، آیت الله غروی کمپانی، آرام گرفت و سال ها ماندگار شد. همچنین از محضر درس فقیه برجسته آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی بهره وافی و حظ کافی برد.

دقت نظر، تیزهوشی و خلاقیت ذهنی در کسب علم و توجه به نکات ظریف درسی، از طلبه ی فومنی ، شخصی ممتاز و برجسته ساخت و دل استادان و هم قطاران برکشید.(4)

شیخ محمد تقی علاوه بر فقه و اصول ، به فلسفه و علوم عقلی نیز توجه داشت. بدین رو کتاب های مهم فلسفه ، مانند الاشارات و التنبیهات و اسفار را نزد آیت الله سید حسین بادکوبه ای فرا گرفت.

با تدریس دروس، از فضلا و مدرسین سطوح عالی حوزه شد و همکاری با محدث کبیر حاج شیخ عباس قمی در تألیف کتاب سفینة البحار از دیگر فعالیت های علمی و معرفتی وی در آن سال ها بود. اما بهره ی وی از استادان و بزرگان حوزه علمیه نجف، در کسب علم و دانش محصور نشد، بلکه همنشینی معنوی با صاحبان دل و معرفت، نخستین تجربه های عرفانی و معنوی را برای او رقم زد.

علاوه بر همه ی تلاش ها و مجاهدت ها و بهره گیری از محضر علما و آیات عراق ، دو چهره ی برجسته علمی و معنوی حوزه ی نجف، تأثیر عمیق تری بر شخصیت ایت الله بهجت گذاشتند: علامه کبیر، آیت الله غروی اصفهانی مشهور به کمپانی و آیت الله میرزاعلی قاضی رحمه الله.

حضرت ایت الله غروی اصفهانی رحمه الله فکری جوّال و نافذ و دقیق داشت، و آیت الله بهجت، سال ها از محضر این استاد بی بدیل بهره ا برد و در محضر درس ایشان، پیوسته آموخت و نقد کرد و پیش رفت؛ بدان حدّ که در زمره ی بهترین شاگردان آن فقیه خردمند و بزرگ در آمد. آیت الله بهجت، علاوه بر استفاده های علمی از محضر استاد، به کسب فیوضات معنوی نیز نائل گشت و به شدت تحت تأثیر علمی و معنوی استاد عالی قدرش قرار داشت و این تأثیر علمی و معنوی استاد عالی قدرش قرار داشت و این تأثیر در رفتار علمی و معنوی ایشان به کمال مشهود بود.

همچنین عارف نامی و سالک بی همتا، حضرت آیت الله میرزا علی قاضی (ره) تأثیر بسیاری بر روش عرفانی و کسب مراتب معنوی آیت الله بهجت گذاشت. به واقع وی با ورود به نجف اشرف در سن هیجده سالگی ، گمشده ی خویش را در وجود این استاد بزرگ یافت و سال ها در محضر پر فیض آن دریای عرفان و معنا، شاگردی کرد.

آیت الله قاضی نیز به این شاگرد مستعد و حقیقت جوی خود عنایت ویژه داشت و از سر صمیمیت و محبت، او را فاضل گیلانی خطاب می کرد.(5)

دوره مبارک و پر فراز و نشیب حضور در نجف اشرف ، برای شیخ محمد تقی ، فرصتی طلایی بود تا با همه ی قوا در تهذیب نفس و کسب دانش بکوشد؛ اما اشتغال شدید و شبانه روزی به تحصیل و تهذیب ، گاهی وی را در بستر کسالت و بیماری می افکند. از همین روی ، هراز گاه باید به کاظمین و سامراء و کربلا می رفت تا ضمن تغییر آب و هوا ، جسم نحیف خود را از آسیب های بیشتر مصون نگه دارد.

 

بازگشت به وطن و اقامت در قم

سر انجام پس از شانزده سال سکونت در جوار مضجع نورانی ائمه هدی علیهم السلام و حضور فعال و تلاش خستگی ناپذیر در راه کسب  علم و معرفت و شاگردی در محضر استادان طراز اول حوزه ی علمیه نجف و سال ها تدریس و تحقیق ، همراه با کسب درجه ی اجتهاد، با سینه ای سرشار از علم و معرفت ، قلبی لبریز از شوق و توجه، برای درمان و رفع کسالت های ناشی از ریاضت و سخت گیری بر نفس ، به زادگاه خویش بازگشت.

ماه جمادی الثانی سال 1314 قمری ، برابر با 1324 خورشیدی،  تاریخ بازگشت آیت الله بهجت قدس سره در سن کمتر از سی سالگی به ایران است.

مدت چندانی از ورودش به وطن نگذشته بود که به پادرمیانی خواهر بزرگتر که در حق او مادری کرده بود، ازدواج کرد.

پس از چند ماه حضور و اقامت در فومن ، بار دیگر عزم سفر به نجف کرد؛ اما این بار بر ان شد که در مسیر راه همزمان با پرداختن به امور گذرنامه ، چندی در شهر مقدس قم ساکن شود، تا با حوزه ی علمیه قم آشنایی بیشتری پیدا کند؛ سپس عازم نجف گردد. بدین رو در شوال 1364 هجری قمری، برابر با 1324 خورشیدی عازم قم شد.

بیش از چندی از حضورش در قم نگذشته بود که در 28 صفر سال 1365 هجری شمسی ، برابر با سال 1325 هجری شمسی پدر مهربانش با خاطری آسوده از سرنوشت فرزند ، به دیار باقی شتافت و فرزند را داغدار وجود مهربان و گرامی اش کرد .

نیز ماه های سکونت در قم با خبرهایی ناگوار که از نجف می رسید ، همراه بود . رحلت ایه الله سید ابوالحسن اصفهانی در ذی حجه 1365 هجری قمری و حضرت آیه الله میرزا علی قاضی در ربیع الاول 1366 هجری قمری ، خبرهای جانسوز ی بودند که فاضل گیلانی را به سوگ نشاند. اکنون او بود و خاطرات فراوانش از روزهاو شب های نجف و آنچه از استادان معنوی و بزرگوارش در خاطر عاطر داشت . این اخبار و فوت پدر ، وی را بر آن داشت که در مجاورت حرم کریمه ی اهل بیت حضرت معصومه (س)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۳:۳۹
محمد برزوئی

جاده روداب باز هم حادثه آفرید.

شب گذشته یک دستگاه کامیون حامل سیمان در حوالی روستای حسین آباد گنجی واژگون گردید.

جاده روداب، واژگونی کامیون حامل سیمان

شنیده ها حکایت از این دارد که خواب آلودگی راننده و عرض کم جاده علت اصلی این حادثه می باشد.

شایان ذکر است در سال گذشته در این مسیر ۱۱ تن کشته شدند.این حادثه اولین اتفاق سال جاری در مسیر روداب به سبزوار می باشد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۳:۲۴
محمد برزوئی

شرکت تعاونی دهیاران روداب جهت تکمیل کادر کارگزاری بیمه از افراد واجد شرایط دعوت به همکاری می نماید.

علاقه مندان می توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به دفتر شرکت تعاونی دهیاران روداب به آدرس: روداب، بلوار امام خمینی، روبروی جهاد کشاورزی مراجعه و یا از طریق شماره تلفن 0572822۳۸۶۲  تماس حاصل نمایند.

شرکت تعاونی دهیاران روداب

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۴۲
محمد برزوئی