روداب

روداب

روداب

روداب

۹ مطلب در بهمن ۱۳۸۹ ثبت شده است

متن درخواست از بخشدار روداب که توسط یکی از اهالی روستای برگو اعلام شه است:


جناب بخشدار محترم اقای شم ابادی عزیز همانطور که شما نیز مستحضر هستید بودجه ای میلیونی جهت ساخت زمین ورزشی به دهیار روستای برگو داده شده و اطلاع دارید که کمتر از نیمی از بودجه هزینه زمین ورزشی ...اندکی هزینه تعمیرات حمام و...و در حدود نیمی از بودجه گم شده است .
لذا از این طریق بنده به عنوان یک برگویی از شما تقاضای بررسی کامل این موضوع و اعلام نتیجه را به ما از طریق ایمیل داده شده را خواهانم.
در ضمن مقداری سیم حفاظ جهت حصار دور زمین فوتبال در همان اوایل به روستا اوردند که نصب نشد و در سرما و گرما در هوای ازاد رو به خرابی میباشد.
خواهشمندیم موضوع را بررسی نمائید.

پیشاپیش از زحمات شما در بخشداری صمیمانه تشکر مینماییم.
موفق و سربلند باشید. برگویی

پس از پیگیری توسط وبلاگ روداب بخشدار روداب اینگونه پاسخ دادند:

با سلام واحترام

موضوع مباحث مالی زمین ورزشی روستای برگو قبلا توسط یکی از عزیزان برگویی مطرح که اطلاعات کامل در اختیار ایشان قرار گرفت. علی ایحال در صورت داشتن ابهام باید در بخشداری حضور یافته تا موارد در اختیار قرار گیرد هر چند که قانونا شورای اسلامی روستا مرجعی است که می تواند حسابرسی مالی را پیگیری نماید.

در خصوص ملزومات خریداری شده بخشداری بررسی های لازم را انجام خواهد داد.

شم آبادی بخشدار روداب

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۸۹ ، ۱۷:۵۷
محمد برزوئی
 

نوزدهم بهمن‌ماه سالروز بیعت همافران نیروی هوای ارتش رژیم سابق با بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) است. به همین مناسبت، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب، تصویر و خاطره‌ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را از این روز فراموش‌نشدنی، منتشر کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، متن خاطره رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:

«یکى از مسائل مهمى که در هفته‌ى گذشته در زمینه‌ى انقلاب پرشکوه اسلامى به آن اشاره کردم، مسئله‌ى حفظ جهت‌گیرى این انقلاب در طول فراز و نشیبهاى بی‌شمار دوران بعد از پیروزى تا امروز است؛ که امروز با اندکى تفصیل به این مطلب می‌پردازم و جوانب گوناگون آن را عرض می‌کنم. اما قبل از آنکه وارد این بحث شوم، لازم می‌دانم از خاطره‌ى باشکوه امروز - که روز نوزدهم بهمن و روز نیروى هوائى است - یاد کنم و در بین خاطرات شیرین و پرهیجان و تعیین‌کننده‌ى آن روزهاى حساس، این یک خاطره را به مناسبت بیان کنم».

البته این روزها، بلکه ساعتها، سرتاپا خاطره بود. هر ساعتى یک حادثه بود و همان طورى که در هفته‌ى گذشته هم عرض کردم، حفظ این خاطره‌ها در حافظه‌ى تاریخ و براى نسلهاى آینده، یکى از عمده‌ترین وظائف ماست. اما این خاطره، یک خاطره‌ى عجیبى است.

من فراموش نمی‌کنم؛ در خیابان ایران، نزدیک به مقر امام عزیز و عظیم و بزرگوار - این بنده‌ى صالح خدا - آنجائى که آن روز دل همه‌ى ایران در آنجا می‌تپید و همه‌ى عاطفه‌ها و روح‌ها از سراسر کشور به آنجا پر می‌کشید؛ آنجائى که همه‌ى مردمى که در سراسر دنیا از حادثه‌ى ایران اندک خبرى داشتند – همه‌ى محافل سیاسى، همه‌ى قدرتهاى بزرگ، همه‌ى دولتهاى مستضعف، همه‌ى روشنفکران، همه‌ى علاقه‌مندان به اسلام، همه‌ى انقلابیون عالم - متوجه بودند ببینند آنجا چه می‌گذرد؛ آن محلى که مخصوص تبلیغات مربوط به آن روزها بود؛ خبر دادن به مردم و توجیه ذهنهاى مردم، که ما به آن می‌گفتیم دفتر تبلیغات، و بنده آنجا مشغول کار بودم، دیدم یک هم‌همه‌ى فوق‌العاده‌اى است. نگاه کردم؛ از حیرت به یک حالتى دچار شدم که واقعاً در مقابل حوادث آن روز، از همه‌ى حوادثى که تا آن روز بنده دیده بودم - یا از بیشتر آنها - حیرت‌انگیزتر بود. دیدم عده‌ى کثیرى از پرسنل نظامى نیروى هوائى در گروه‌هاى منظم و صف‌کشیده، کارتهاى شناسائى‌شان را در آوردند، سر دست گرفتند و آشکارا و با شجاعت دارند، به طرف بیت امام راهپیمائى می‌کنند.

همه عکس این را انتظار می‌بردند، همه غیر از این را تصور می‌کردند؛ خیال می‌کردند که نظامى‌ها در مقابل مردم، در حساس‌ترین لحظات و آخرین لحظات، خواهند ایستاد؛ اما حقیقت غیر از این بود و این برادران ملت و فرزندان ملت و بزرگ‌شدگان آغوش ملت که جزو مردم بودند، معلوم بود که سرنوشت‌شان جز همکارى با مردم و قرار گرفتن در کنار مردم، چیز دیگرى نخواهد بود.

البته آن سران مزدور یا افراد پست و ضعیف و بى‌ارزشى که نمی‌توانستند قدر آغوش گرم مردم را بفهمند، یا مقاومت می‌کردند، یا می‌گریختند، یا کارشکنى می‌کردند، یا لااقل حضور پیدا نمی‌کردند؛ اما عناصر مؤمن و قاطع - این جوانها، این آگاه‌ترها - دلشان با مردم بود. حالا از همه هم شجاع‌تر و گستاخ‌تر برادران نیروى هوائى بودند که آمده بودند، حساس‌ترین کار را انجام بدهند؛ یعنى آمده بودند در مقابل امامشان و رهبرشان رژه بروند، اعلام وفادارى کنند و بگویند فرمانده ما شما هستید. این حادثه به قدرى عجیب و هیجان‌انگیز بود که اینها بى‌اختیار همه را به دنبال خودشان راه مى‌انداختند.

من با عجله رفتم در مقر امام در دبستان علوى، که فاصله‌ى کوتاهى داشت با آنجائى که ما بودیم. آمادگى‌هائى به وجود آمد و امام عزیز ایستادند و این جوانها، این دلاورها، این سلحشورها آمدند در مقابل امام رژه رفتند و امام با همان ایمان و باورى که همیشه از اول شروع نهضت به مسئولیت خود و به نقش خود در اداره‌ى این انقلاب و این ملت داشتند، از اینها رژه گرفتند؛ آنها را نصیحت کردند، به آنها دل دادند، به آنها شجاعت دادند، پرچم آنها را امضا کردند؛ طومارى نوشته بودند، آن را تحویل گرفتند و براى آنها دعا کردند و آنها رفتند و این کمر دستگاه را شکست؛ دستگاه احساس کرد بى‌پشت و پناه شده. تنها امید آن نظامى که جز با سرنیزه و زور نمی‌تواند حکومت کند، چیست؟ جز نیروهاى نظامى؟ به مردم که اتکائى نداشتند. اما نیروهاى نظامى هم با این صراحت و با این قاطعیت در خدمت مردم قرار گرفتند و ما خدا را شکر می‌کنیم که نیروى هوائى و همه‌ى ارتش جمهورى اسلامى ایران امتحان خوبى به مردم دادند.»رجانیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۸۹ ، ۱۸:۳۲
محمد برزوئی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۸۹ ، ۰۶:۲۴
محمد برزوئی

به منظور گرامیداشت دهه مبارک فجر و ارائه توانمندیهای بانوان هنرمند شه روداب در اولین روز دهه ی فجر کمیسیون فرهنگی بانوان شهر روداب با همکاری موسسه فرهنگی هنری خانه اندیشه روداب اقدام به برگزاری نمایشگاه کتاب و هنر های دستی بانوان این شهر نمود مسئول کمیسیون فرهنگی بانوان شهر روداب با بیان این مطلب افزود در کنار نمایش کتب مختلف و هنرهای دستی از جمله مجسمه های ساخته شده با خمیر چینی - تابلوهای نقاشی - تابلو فرش - روبان دوزی و ... بخشی از نمایشگاه به معرفی آداب و رسوم قدیمی مردم روداب و وسایل قدیمی اهالی روداب پرداخته است.

ایشان استقبال شهروندان رودابی را چشمگیر توصیف کرده و از برگزاری نمایشگاههای متنوع دیگری در مناسبت های مختلف در آینده خبر داد.

این نمایشگاه در ابتدای خیابان رجایی جنوبی دایر شده است.        

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۸۹ ، ۰۶:۱۴
محمد برزوئی

چهل سخن

سه ویژگى برجسته مومن
لایکـون المـؤمـن مـومنـاً حتـى تکـون فیه ثلاث خصـال : 1 ـ سنة من ربّه. 2 ـ و سنة من نبیّه. 3 ـ و سنة من ولیّه. فـاما السنة مـن ربه: فکتمان سـره. و امـا السنة من نبیه فمـداراة الناس. و امـا السنة مـن ولیه فـالصبـر فـى البـاسـاء و الضـراء.(1)
مـؤمـن , مـؤمـن واقعى نیست, مگـر آن که سه خصلت در او بـاشــ د: سنتـى از پـروردگـارش، سنتـى از پیـامبـرش و سنتـى از امـامـش.
اما سنت پروردگارش , پـوشاندن راز خود است, اما سنت پیغمبرش , مدارا و نرم رفتارى با مردم است, اما سنت امامـش صبر کردن در زمان تنگدستـى و پریشان حالى است.

پـاداش نیکـى پنهانـى و سزاى افشـا کننـده بــ دى
الـمستتر بـالـحسنة یـعـدل سبعین حسنة, و المذیع بالسیئة مخذول, و المستتر بالسیئة مغفور له.(2)
پنهان کننده کار نیک (پاداشش) برابر هفتاد حسنه است, و آشکارکننده کار بد سـرافکنـده است, و پنهان کننـده کـار بـد آمـرزیـده است.

نظافت
من اخلاق الانبیاء التنظف.(3)
از اخلاق پیـامبـران, نظافت و پـاکیزگــ ى است.

امین و امیـن نمـا
لـم یخنک الامیـن و لکـن ائتمنت الخــ ائن.(4)
امین به تو خیانت نکرده (و نمى کند) و لیکن (تو) خائن را امین تصور نموده اى .

مقام برادر بزرگتر
الاخ الاکبر بمنزلة الاب.(5)
برادر بزرگتر به منزله پدر است.

دوست ودشمن هر کس
صدیق کل امرء عقله و عدوه جهله.(6)
دوست هرکس عقل او, و دشمنش جهل اوست.

دوستى با مردم
التودد الى الناس نصف العقل.(7)
دوستى با مردم, نیمى از عقل است.

بدى قیل و قال
ان الله یبغض القیل والقـال واضـاعة المـال و کثـرة السـؤال.(8)
بدرستى که خداوند, داد وفریاد وتلف کردن مال و پرخواهشى را دوشمن مى دارد.

ویژگیهاى دهگانه عاقل
لا یتـم عقل امـرء مسلـم حتـى تکون فیه عشر خصـال : الخیــ ر منـه مـأمــ ول. و الشر منه مأمـون. یستکثر قلیل الخیر من غیره, و یستقل کثیر الخیر مـن نفسه. لا یسأم من طلب الخـوائج الیه, و لا یملّ مـن طلب العلـم طول دهره. الفقر فى الله احب الیه من الغنى و الذل فى الله احب الیه مـن العز فى عدوه. و الخمـول اشهى الیه من الشهرة. ثـم قال (ع): العاشرة و ما العاشرة؟ قیل له: ما هى ؟ قال(ع): لایرى احدا الا قال: هو خیر منى و اتقى .(9)
عقل شخص مسلمـان تمـام نیست, مگر ایـن که ده خصلت را دارا بـاشـد:
1 ـ از او امید خیر باشد.
2 ـ از بدى او در امان باشند.
3 ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد.
4 ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد.
5 ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود.
6 ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود.
7 ـ فقـر در راه خـدایـش از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــ د.
8 ـ خـوارى در راه خـدایـش از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــ د.
9 ـ گمنـامـى را از پـرنـامـى خـواهـانتـر بـاشـد.
10 ـ سپس فـرمـود: اما دهمى ! و چیست دهمى ؟ به او گفته شـد: چیست؟ فـرمـود: احـدى را ننگـرد جز ایـن که بگـویـد او از مـن بهتـر و پـرهیزکـارتـــر است.

نشانه سفله
سئل الـرضـا (ع) عن السفلة؟ فقـال (ع): من کان له شى ء یلهیه عن الله.(10)
از امام رضا(ع) سوال شد: سفله کیست؟
فـرمـود: آن که چیزى دارد که از (یـاد) خـدا بـازش دارد.

ایمان, تقوا و یقین
ان الایمان افضل من الاسلام بدرجة, والتقـوى افضـل مـن الایمان بدرجة و لم یعط بنوآدم افضل من الیقین.(11)
ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد آدم چیزى بـالاتـر از یقیـن داده نشده است.

میهمانى ازدواج
مـن السنة اطعام الطعام عند التزویج.(12)
اطعام و میهمـانـى کـردن بـراى ازدواج از سنت است.

صله رحم با کمترین چیز
صل رحمک و لـو بشربة من ماء و افضل مـا توصل به الـرحـم کف الاذى عنها.(13)
پیوند خـویشـاوندى را برقرار کنید گر چه با جرعه آبى باشد, و بهترین پیوند خـویشـاونـدى ,خـوددارى از آزار خـویشـاونـدان است.

سلاح پیامبران
عن الـرضـا(ع) انه کـان یقـول لاصحـابه: علیکم بسلاح الانبیاء فقیل: و ما سلاح الانبیاء؟ قال: الدعاء.(14)
حضـرت رضا (ع) همیشه به اصحاب خـود مـى فـرمود: بر شما باد اسلحه پیامبران! گفته شـد : اسلحه پیـامبـران چیست؟ فـرمـود: دعا.

ادامه مطلب را ببینید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۸۹ ، ۰۶:۵۵
محمد برزوئی

خدا از آستان رضایم جدانکند

من و جدایی این آستان ؟ خدا نکند...

   

شهادت امام رضا علیه السلام تسلیت باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۸۹ ، ۰۶:۵۱
محمد برزوئی
بیانات مقام معظم رهبری پیرامون اربعین-اهمیت اربعین از کجاست ؟ صرف اینکه چهل روز از شهادت شهید می گذرد ، چه خصوصیتی دارد ؟ اربعین خصوصیتش به خاطر این است که در اربعین حسینی یاد شهادت حسین زنده شد و این چیز بسیار مهمی است . شما فرض کنید اگر این شهادت عظیم در تاریخ اتفاق می افتاد یعنی حسین بن علی و بقیه شهیدان در کربلا شهید می شدند ، اما بنی امیه موفق می شدند همانطور که خود حسین را و یاران عزیزش را از صفحه روزگار برافکندند و جسم پاکشان را در زیر خاک پنهان کردند ، یاد آنها را ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۸۹ ، ۱۸:۰۲
محمد برزوئی

یستم صفر هر سال ، یادآور سالروز اربعین سید و سالار شهیدان دشت نینواست . روزی است که کاروان اسرا از شام به مدینه بازگشت و روزی است که جابربن عبدالله انصاری ، صحابی رسول خدا (ص) از مدینه به کربلا رسید تا نخستین زائر قبر امام حسین (ع) باشد . اکنون چهل روز از غروب غم افزای شهادت شقایق های حسینی می گذرد ، چهل روز از صدای نحس شلاق خزان بر پیکر آلاله ها و چهل روز از اسارت ، سیلی و غربت !

و البته این چهل روز ، روزهای فریاد و بیدارگری پیام آور بزرگ عاشورا ، زینب کبری (س) است .

منبع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۸۹ ، ۰۵:۱۲
محمد برزوئی

گفتم: خسته‌ام

گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
     .:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره

گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
     .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
     .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!

گفتی: فاذکرونی اذکرکم
     .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
     .:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.

گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟

گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
     .:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه!

گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
     .:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل...  اصلا چطور دلت میاد؟

گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم

.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.

گفتم: دلم گرفته

گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
     .:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::.

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله

گفتی: ان الله یحب المتوکلین
     .:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159) ::.

گفتم: خیلی چاکریم!

ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:

و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11) ::.

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم

گفتی: فانی قریب
     .:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
     .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
     ..:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
     .:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
     .:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
     .:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا

.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله

.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم!  ...  توبه می‌کنم

گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
     .:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

گفتی: الیس الله بکاف عبده
     .:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟  

گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما

.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳ ) ::.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۸۹ ، ۰۵:۰۰
محمد برزوئی