خاندان علم و فضیلت
جمعه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۱، ۰۱:۲۳ ب.ظ
وزی عثمان در کنار مسجد نشسته بود. مرد فقیری از او کمک مالی خواست. عثمان
پنج درهم به وی داد. مرد فقیر گفت: مرا نزد کسی راهنمایی کن که کمک بیشتری
به من بکند. عثمان به طرف حضرت مجتبی و حسین بن علی (ع) و عبدالله جعفر، که
در گوشهای از مسجد نشسته بودند، اشاره کرد و گفت: نزد این چند نفر جوان
که در آنجا نشستهاند برو و از آنها کمک بخواه.
وی پیش آنها رفت و اظهار مطلب کرد. حضرت مجتبی (ع) فرمود: از دیگران کمک
مالی خواستن، تنها در سه مورد رواست: دیهای (خونبها) به گردن انسان باشد و
از پرداخت آن بکلی عاجز گردد، یا بدهی کمر شکن داشته باشد و از عهد پرداخت
آن برنیاید، و یا فقیر و درمانده گردد و دستش به جایی نرسد. آیا کدام یک
از اینها برای تو پیش آمده است؟
گفت: اتفاقا گرفتاری من یکی از همین سه چیز است. حضرت مجتبی (ع) پنجاه
دینار به وی داد. به پیروی از آن حضرت، حسین بن علی ع چهل و نه دینار و
عبدالله بن جعفر چهل وهشت دینار به وی دادند.
فقیر موقع بازگشت، از کنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه کردی؟ جواب داد: از
تو پول خواستم تو هم دادی، ولی هیچ نپرسیدی پول را برای چه منظوری
میخواهم؟ اما وقتی پیش آن سه نفر رفتم یکی از آنها (حسن بن علی) در مورد
مصرف پول از من سوال کرد و من جواب دادم و آنگاه هر کدام این مقدار به من
عطا کردند.
عثمان گفت: این خاندان، کانون علم و حکمت و سرچشمه نیکی و فضیلتند، نظیر آنها را کی توان یافت؟
۹۱/۰۵/۱۳