روداب

روداب

روداب

روداب

۲۴ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است


*شنیده آخر اینکه ساکنان شهر روداب طی نامه ای خواستار معرفی امام جمعه برای این شهر شدند امام جمعه سبزوار از این اقدام رودابی ها که بدون هماهنگی با وی صورت گرفته گلایه مند بوده است. 

منبع : صبح سبزوار

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۱ ، ۰۴:۴۱
محمد برزوئی

به منظور ترویج فرهنگ کتابخوانی و اشاعه فرهنگ اهدای کتاب انجمن عمومی کتابخانه های بخش روداب طرح "وقف مطالعه در گردش" را به زودی اجرا خواهد نمود.

بر اساس این طرح برخی از کتابهایی که در رشد فکر ، اندیشه و اعتقادات جوانان موثر می باشد ، توسط انجمن خریداری و در اختیار علاقه مندان قرار داده میشود و افراد بعد از مطالعه، کتاب را به بهترین دوست خود اهدا می نمایند تا افراد زیادی از خواندن کتاب معرفی شده بهره مند شوند.

عنوان کتابهایی که تاکنون جهت این طرح فراهم شده: خاکهای نرم کوشک - اصیل آباد - عقل سرخ


انجمن عمومی کتابخانه های بخش روداب آماده پذیرش انتقاد یا پیشنهاد بر این طرح می باشد. شما می توانید نظرات خود را در قالب یک جمله به سامانه 300072053 پیامک  و یا در بخش نظرات ارسال نمائید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۵:۴۲
محمد برزوئی

پس از نوشتن مطلب پیشین ، یکی از خوانندگان عزیز پیغامی داده که قابل تامل است . من در پست قبلی از باشکوهی مراسم یکی شدن دو دسته عزاداری کلاته و پروند نوشتم و از به اوج رسیدن شور حسینی در هنگامه این مراسم . اما طبق نوشته این دوست گرامی ، گویا چند سالی هست که این مراسم برگزار نمی شود و یا بهتر بگویم که دسته عزاداری پروند به روستای ما نمی آید . 


ادامه مطلب را اینجا بخوانید کلیک کنید!


منبع : وبلاگ روستای کلاته میرعلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۱ ، ۰۴:۴۸
محمد برزوئی
همانا من یارانى باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم، و بهتر از ایشان نمیدانم، و خاندانى نیکوکارتر و مهربانتر از خاندان خود ندیده‏ ام، خدایتان از جانب من پاداش نیکو دهد.(سخنان امام حسین –علیه السلام- در شب عاشورا)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۱ ، ۱۹:۴۲
محمد برزوئی
بخدا سوگند اگر من بدانم که کشته خواهم شد سپس زنده شوم آنگاه مرا بسوزانند، و دوباره زنده‏ ام کنند و ببادم دهند و هفتاد بار این کار را با من بکنند دست از تو برندارم تا مرگ خویش را در یارى تو دریابم، چگونه این کار را نکنم با اینکه جز این نیست که یک کشتن بیش نیست، سپس آن کرامتى است که هرگز پایان ندارد.(سخنان مسلم بن عوسجه در شب عاشورا درجواب مولایش)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۱ ، ۱۹:۴۰
محمد برزوئی
ایها الناس! کدام یک از شما بعد از شهادت امام حسین مسرور و خوشحال خواهد شد؟ کدام چشم است از شما که از ریختن اشک خوددارى و مضایقه نماید.
در صورتى که آسمانهاى هفتگانه براى شهادت امام حسین گریان شدند، دریاها بوسیله امواج خود، آسمانها بواسطه ارکان خود، زمین بوسیله اطراف و نواحى خود، درختان با شاخه‏ هاى خود، ماهیان در عمق دریا، ملائکه مقربین و جمیع اهل آسمانها براى قتل امام حسین گریه کردند.
(امام سجاد -علیه السلام-)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۱ ، ۱۹:۳۸
محمد برزوئی
بخدا من دوست دارم کشته شوم سپس زنده شوم، دوباره کشته شوم تا هزار بار و خداى عز و جل بوسیله من از کشته شدن تو و این جوانان از خاندانت جلوگیرى فرماید.(زهیر بن قین رحمة اللَّه علیه شب عاشورا خطاب به مولایش)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۱ ، ۱۹:۳۸
محمد برزوئی
ایها الناس! مائیم که رانده و پراکنده و تبعید شدیم. گویا ما از فرزندان ترک و کابل هستیم. بدون هیچ جرمى که مرتکب شده باشیم و هیچ عمل ناپسندى که انجام داده باشیم و رخنه‏ اى که در اسلام ایجاد کرده باشیم. ما یک چنین جنایتى را در زمان آباء و اجدادمان نشنیده ‏ایم. این اولین جنایت و بدعتى است که مرتکب شدند.
بخدا قسم اگر پیامبر خدا آن طور که به این مردم در باره ما سفارش کرده راجع بکشتن ما توصیه میکرد اینان بیشتر از این بما ظلم نمیکردند و ما را نمى‏کشتند.

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ چه مصیبتى است که دچار ما شد. دردناکترین، سوزنده ‏ترین، گرانبار ترین، غلیظ ترین، تلخ ترین و گزنده ‏ترین مصیبت‏ها است. اجر و ثواب این مصائب و مظلومیت‏ها را از خدا میخواهم زیرا خدا مقتدر و گیرنده انتقام است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۱ ، ۱۹:۳۷
محمد برزوئی
ایها الناس! کدام قلب است که براى شهید شدن حسین شکافته نشود. کدام قلب است که بحسین علاقه نداشته باشد. کدام گوش است که این مصیبت اسلام را بشنود و ناراحت نشود.
(امام سجاد -علیه السلام-)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۱ ، ۱۹:۳۷
محمد برزوئی
کم کم سیاهی علمت دیده می شود
آثار خیمه های غمت دیده می شود
افتاده سینه ام به تپشهای انتظار
از روی تل حرمت دیده می شود

یا حسین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۱ ، ۱۸:۲۳
محمد برزوئی



برای ارسال نظرات و درج در وبلاگ + دیدن تمامی نظرات ارسال شده  اینجا را کلیک کنید.


برای دیدن نظرات ارسالی به آرشیو نظرات در ذیل این پست مراجعه فرمائید.




جمعه 2 تیر1391 ساعت: 14:21 توسط:به تو چه!
آق ممد خیلی بیکاری برو دنبال کار و کاسبیت عموووووووووووووووووووووووو

جمعه 2 تیر1391 ساعت: 14:43 توسط:زهرا
مردم از شورا ناراضی هستند چون هیچ وقت پاسخگو نیستن اگر امام جمعه بیاد برای شهر خوبه

یکشنبه 4 تیر1391 ساعت: 5:30 توسط:مدئیان رفاقت
ازشوراهاراضی نیستندمردم 2نیاز مبرم به امام جمعه دارد3اگه چاه بزنندفاتحه







یکشنبه 4 تیر1391 ساعت: 18:49 توسط:مردحق
مردم شدیدن از شوراها ناراضی هستند اما به دلیل تعصبات اعراب گونه ی قومی مردم روداب مجددن هم انتخاب خواهند شد اینان حتی در مراسمها هم حضور فعالی نداشتند و هماهنگ نبودند عمران و ابادی شهر بماند.البته شهر را به مفت فروختند ولی برای خودشون خوب کار کردن موفق و موید باشند.
باتوجه به تفرقه مردم و مسولین ومشکلات فرهنگی شهرما وجود امام جمعه قدرتمندی در شهر لازم است
درمورد حفاری ها: مگه اون سمت (دارین و ...) هنوز مال رودابه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شنیدم دادنش به ششتمد

پنجشنبه 8 تیر1391 ساعت: 21:45 توسط:داداشت
شورا بد نیستند شهردار خیلی خوبه

امام جمعه بیاد شهر پیشرفت زیادی می کنه

دارین چاه عمیق بزنند آبش بره ششتمد واقعا که کی همچی فکری کرده باید اعدام بشه ششتمد خودش پر آبه بابا
 




شنبه 10 تیر1391 ساعت: 7:44 توسط:شاهد
سلام از دوستان محترمی که نظر می گذارند خواهش می کنم تا جهت موفقیت شهر و دیار خودمان با ادرس نظر بذارند تا بتوانیم با تبادل اطلاعات و نظر هر چه بیشتر در موفقیت خود و محل زندگی مان اثر گذار باشیم و از اقای برزوی هم کمال تشکر را دارم

شنبه 10 تیر1391 ساعت: 14:23 توسط:حسنی
سلام چه خوب که همت کنیم و برای توسعه شهر روداب و بدست آوردن جایگاه مناسب و در خور شان روداب همفکری بیشتری کنیم و کدورت ها رو فراموش کنیم به احتمال زیاد با آمدن امام جمعه به شهر مشکلات بیشماری از بخش حل خواهد شد.
 




یکشنبه 11 تیر1391 ساعت: 8:29 توسط:عادل
الاعمال وبالنیات پسر خوب ازوقتی وبلاگ زدی سعی میکنی مسئولین شهرروتخریب کنی وخیالهایی توسرت داری خدا با این همه ریاکاری بهت رحم کنه منم ازعملکرد شورا راضی نیستم امام جمعه هم هنوز مردم ظرفیتش رو پیدانکردند وگرنه خوبه


اخبار روداب:
این وبلاگ صرفا جهت اطلاع رسانی به مردم و مسئولین بوجود آمده، اگر شما برای رشد و توسعه شهر پیشنهاد و یا طرحی دارید ارائه کنید.
چنانچه عملکرد مسئولی در شما رضایتمندی ایجاد کرده با یک متن از او تقدیر کنید. 
و اگر مواردی مبهم وجود دارد بپرسید تا پاسخ داده شود.
با تشکر

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۱ ، ۱۵:۱۳
محمد برزوئی
فصل برداشت محصول آفتابگردان از مزارع روستای دروک فرا رسیده است به طوری که در منزل هرکشاورزی که قدم میگزاری با صحنه ای از گلهای آفتابگردان رو به رو می شوی که یا انباشته شده اند برای آفتاب خوردن تا تخمه های آن را در  بیاورند و یا عده ای مشغول در اوردن تخمه های آن هستند .
 آفتابگردان یکی از محصولات بومی منطقه است که قبلا فقط برای استفاده خانواده کشت میشد در شبهای طولانی زمستان و ... ولی امروزه با توجه به قیمت مناسب آن برای فروش در بازار  نیز تعدادی از کشاورزان آن را کشت میکنند

یکی از مهمترین محصولات کشاورزی روستای دروک پنبه می باشد که این روزها همه کشاورزان با هر تعداد کارگری که دارند از خانواده خود و دیگران به جمع آوری این محصول استراتژیک صنایع نساجی کشور  مشغول هستند که حاصل 6 ماه زحمت آنها می باشد .
 به گفته اکثر کشاورزان قیمت خرید این محصول توسط تجار هر کیلو حدود 2 هزار تومان می باشد که البته نسبت به سال قبل رشد خوبی داشته است لکن هنوز هم با توجه به قیمت کود -سم - تراکتور - برق موتورها - کارگر و ... حساب خرج و دخل را جواب نمی دهد  در هر صورت شکر خدا را دائم بر زبان دارند و انشا.ا.. که وضع انها هم بهتر شود
منبع : وبلاگ روستای دروک


"لازم به ذکر است برداشت پنبه و آفتابگردان در کل سطح بخش روداب آغاز شده است"


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۱ ، ۱۳:۳۷
محمد برزوئی

آغاز برداشت زعفران در استاج

 

برداشت محصول زعفران در روستای استاج آغاز شد،سحرگاهان هر روز،مردان وزنان روستا قبل از  طلوع آفتاب در مزارع خود حضور یافته وبه چیدن گلهای بنفش رنگ زعفران مشغول می شوند.

زعفران به جهت قیمت بالا و بازار فروش آن در داخل وخارج از کشور جزء محصولات ممتاز  کشاورزی ایران شناخته شده است.

مهمترین مزیت این محصول کشاورزی در روستاههایی همچون استاج عدم نیاز به آب فراوان در  برداشت این محصول می باشد وامروزه در کشاورزی سنتی این منطقه توانسته جایگزینی خوب برای محصولات نیازمند به آب بیشتر باشد که این خود راه حلی است برای مسؤلین عرصه کشاورزیتا به فکر جایگزین کشت محصولاتی همچون زعفران وغیره در این مناطق باشند.

عباس استاجی از کشاورزان روستای استاج در گفتگوئی با این وبلاگ اعلام داشت:

 از زمان کشت زعفران در روستا که به چند سال گذشته بر میگردد این محصول جایگزین توانسته موتور خاموش شده کشاورزی سنتی را کمی به حرکت وا دارد وی با اشاره به عدم اطلاع کافیاز کشاورزان در راستای برداشت بهتر از این محصول از مسؤلین جهاد کشاورزی خواست تا  دوره های آموزشی مناسب برای کشاورزان در روستا برگزار کنند

وی اعلام داشت امسال برداشت زعفران در روستای استاج نسبت به سال گذشته کمتر می باشد  وی علت این امر را عدم کاهش محسوس دما وبرداشت مازاد سالگذشته دانست. روستای استاج در ۴۶کیلومتری شهرستان سبزوار ودارای آب وهوای سرد  کوهستانی می باشد که محصول زعفران آن از کیفیت بالا برخوردار ومشتریان خوبی در شمال تهران دارد.

منبع :  پایگاه اطلاع رسانی روستای استاج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۱ ، ۱۳:۳۳
محمد برزوئی

  «مباهله» پیامبر(ص) با مسیحیان نجران برگرفته از سنتی متداول، در میان اقوام سامی[1] و بیانگر تلاش­های فراوان پیامبر(ص) برای دعوت اهل کتاب به دین اسلام بوده است[2] که متأسفانه بخش وسیعی از مناظرات و گفتگوهای پیامبر(ص) با آنان مورد غفلت سیره نویسان واقع شده و در متون اسلامی نیز به طور مستقل بدان پرداخته نشده است.

   مباهله از آن جهت که دلیلی بر فضیلت و برتری اهل­بیت(ع) و عصمت و امامت بلافصل امام علی(ع) است، دارای اهمیت است.

   مباهله از ریشه «بهل» به معنای رها ساختن، ترک گفتن، به خود واگذاشتن[3] و قید و بند چیزی را برداشتن و نیز لعنت کردن آمده است[4] که از زبان­های عبری و سریانی وارد زبان عربی شده است[5] و در اصطلاح به عملی گفته می­شود که دو یا چند نفر که در مسأله مهم دینی با یکدیگر اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و با اصرار و تضرع به درگاه خداوند، از او بخواهند آن را که بر باطل است، رسوا و مجازات کند. تفاوت میان مباهله و لعنت کردن آن است که مباهله از شدت و تأکید بیشتری برخوردار است.[6]

 

زمان و علت مباهله مسحیان نجران با پیامبر(ص)

   برخی زمان آن را سال سوم هجری می­دانند؛ زیرا به اتفاق اکثر مفسران شیعه[7] و سنی آیه 61 سوره آل ­عمران که برای دعوت به مباهله است، در این سال نازل شده است و برخی وقوع آن را در سال نهم هجری «عام­الوفود» دانسته­اند که پیامبر(ص) عازم مدینه شدند؛ اما قول اول صحیح­تر به نظر      می­رسد.[8]

   از محتوای آیات 24ـ 19 آل ­عمران می­توان دریافت که پیامبر(ص) برای تفهیم اینکه همه انبیاء در یک مسیر واحد بوده­اند و دین حق یکی است[9] و اختلاف در ظاهر شرایع به دلیل تناسب آن با مراحل تکامل اندیشه بشری است و عیسی(ع) نیز بنده و فرستاده خداست، تلاش­های فراوانی کرد و موفق شد، عده­ای از آنان را به اسلام فرا خواند؛ اما عده­ای دیگر به مجادله و محاجه با پیامبر(ص) پرداختند و چون سخنان منطقی پیامبر(ص) در آنان اثر نکرد، به دستور خدا آنان را به مباهله فرا خواند.

 

مسیحیان نجران

   «نجران» سومین شهر یمن در منطقه مرزی حجاز و یمن می­باشد، که 73 دهکده داشت و تنها منطقه مسیحی­نشین و مرکز صنعت نساجی در حجاز بود و چون نخستین ساکن آن "نجران بن زید" نام داشت، نجران نامیده شد.[10] ساکنان این سرزمین را باقی مانده «اصحاب اخدود» دانسته­اند.[11]

 

هیأت نمایندگان مسیحیان

   هفتاد تن[12] از صاحبنظران و نخبگان مسیحی که سه تن از آنان رهبران مذهبی مسیحیت و در رأس هیأت بودند، وارد مدینه شدند؛[13]

 "ابو حارثة ابن علقمه" اسقف اعظم و نماینده رسمی کلیساهای روم و حجاز.

 "عبدالمسیح" ملقب به عاقب که در عقل و درایت شهرت داشت.

3ـ "ایهم" که به او سید می­گفتند.

 

ماجرای مباهله

   در سال نهم هجری «عام­الوفود» پیامبر(ص) نامه­ای برای دعوت مسیحیان نجران به دین اسلام فرستاد.

   بزرگان مسیحی نجران، پس از مذاکرات طولانی به نتیجه مشخص نرسیده و تصمیم گرفتند، پس از دیدار پیامبر(ص) راه حل مناسبی بیابند.[14]

   آنان با لباس­های فاخر ابریشمی و انگشتر طلا به دست بر پیامبر(ص) در مسجد وارد شدند. پیامبر(ص) با آنان سخن نگفت. آنان در جستجوی علت این رفتار، نزد علی(ع) راهنمایی شدند. حضرت فرمود: «با همان لباس­های سفر، نزد پیامبر(ص) روید». آنان چنین کردند و هنگام ملاقات با پیامبر(ص)، ایشان فرمود: «به خدا سوگند! بار نخست شیطان همراهتان بود».[15]

   هنگام گفتگو با پیامبر(ص)، آنان ابتدا درباره ماهیت عیسی(ع) سؤال کردند. پیامبر(ص) از ایشان به عنوان بنده و پیامبر(ص) خدا یاد کرد.[16]

   آنان شگفت زده پرسیدند چگونه ممکن است در حالی که همه آدمیان پدری دارند و عیسی(ع) بدون پدر به دنیا آمده است؟

   پیامبر(ص) فرمود: «آدم از خاک و بدون پدر آفریده شد، آفرینش عیسی(ع) نیز همانند آفرینش آدم، بدون پدر و از نفخه روح­القدس می­باشد».[17]

   مسیحیان که قائل به ربوبیت حضرت عیسی(ع) بودند و او را فرزند خدا      می­دانستند، از پاسخ به این استدلال درمانده و به انکار شدید آن پرداختند. تا آنجا که پیامبر(ص) از رفتار آنان به ستوه آمد.[18] سپس به فرمان خداوند آنان به مباهله دعوت شدند: «هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»[19]

   فردای آن روز 24 یا 25 ذی­الحجه[20] دو طرف در بیابانی اطراف مدینه گرد آمدند.[21]

   پیامبر(ص) همراه امام علی(ع) که حسنین(ع) پیش روی آنها و فاطمه(س) پشت سر حضرت بود، همگی در جایگاه خویش و در زیر یک چادر قرار گرفتند.[22] پیامبر(ص) فرمود: «بارالها! اینان اهل بیت من هستند.»[23]

   مسیحیان نجران نیز که برخی فرزندان خود را همراه آورده بودند و در مقابل آنان استقرار یافتند. بزرگان مسیحی چون عزیزترین اشخاص پیامبر(ص) را همراه او دیدند[24]، به قوم خویش گفتند: «ما صورت­هایی را می­بینیم که اگر از خدا درخواست از جا برکندن کوه­ها را کنند، چنین خواهد شد.[25] هرگز با آنان مباهله نکنید که به خدا سوگند او همانند پیامبران به مباهله نشسته است[26] که اگر چنین کنید هلاک خواهید شد و تا قیامت، مسیحی­ای بر روی زمین باقی نخواهد ماند.»[27]

    از این‌رو از مباهله امتناع کرده، عده­ای اسلام آوردند و عده­ای به دادن جزیه راضی شدند. برخی این تصمیم را ناشی از ظهور نشانه­های عذاب دانسته­اند.[28]

   پیامبر(ص) پس از پشیمانی آنان از مباهله فرمود: «به خدا سوگند اگر مباهله می­کردم، تمام این بیابان پر از آتش می­شد و در دم هلاک می­شدید.»[29]

   مسیحیان موظف شدند، به عنوان جزیه سالیانه دو هزار دست لباس به مسلمانان بدهند.[30]



[1]. پذیرفتن مباهله توسط مسیحیان نشانی از وجود این سنت در میان آنان بوده است.

[2]. آل عمران، 25ـ20.

[3]. ابی الحسین احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 2001م، ج1، ص141.

[4]. زمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمر؛ اساس البلاغه، دمشق، دارالشعب، 1960، ص71.

[5]. ماسینیون، لویی؛ مباهله در مدینه، تهران، رسالت، 1378، ص.67

[6]. ابو هلال عسکری، حسن بن عبدالله؛ معجم الفروق اللغویه، قم، جامعه مدرسین، 1412.

[7]. طباطبایی، سید محمد حسین؛ تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر همدانی، قم، دارالعلم، بی‌تا، ج5 ، ص229.

[8]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371، چاپ ششم، ج1، ص449.

[9]. طباطبایی، سید محمدحسین، پیشین، آل عمران، 19.

[10]. حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1979م.، ج5، ص266.

[11]. همان، ص267.

[12]. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1363، ج2، ص447.

[13]. ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل؛ البدایة و النهایة، بیروت، دارالکتب، 1418، ج5، ص64.

[14]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی، 1983م، ج21، صص318ـ 228.

[15]. ابن کثیر، پیشین، ج5، ص65.

[16]. طبری، ابو علی فضل ابن حسن؛ مجمع البیان، تهران، اعلمی، 1415، ج2، ص309.

[17]. آل عمران، 59.

[18]. طبری، محمد ابن جریر؛ جامع البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، دارالفکر، 1415، ج3، ص405.

[19]. آل عمران، 61.

[20]. ابن شهرآشوب، ابو عبدالله محمد؛ مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1412، ج3، ص421.

[21]. میبدی، رشیدالدین؛ کشف الاسرار، تهران، امیرکبیر، 1361، ج2، صص151ـ 147.

[22]. مفید، محمد ابن محمد بن نعمان؛ الارشاد، قم، دارالمفید، 1414، ص115.

[23]. ابن حنبل، احمد؛ المسند، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415، ج1، ص302.

[24]. همان، ص115.

[25]. الفخر الرازی، تفسیر الفخر الرازی، بیروت، دارالفکر، 1985م.، چاپ سوم، ج8 ، ص89.

[26]. ابن شهرآشوب، ابو عبدالله محمد؛ مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1412، ج3، ص420 و نیز یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، 1415، ج2، صص83ـ82.

[27]. الفخر الرازی، پیشین، ج8 ، ص89.

[28]. مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ص323.

[29]. زمخشری، پیشین، ص369.

[30]. ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، بی‌جا، انتشارات کتابفروشی اسلامی، بی‌تا، ص46.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۱ ، ۱۳:۰۹
محمد برزوئی