خاطره ای از دو شهید سرافراز روستای گرزگ به نقل از معلم روستای گرزگ
جناب آقای سید یوسف آزاد معلم روستای گرزگ و همچنین استاد بزرگوار بنده در خاطرات خود از سالهای جنگ تحمیلی در مورد شهیدان روستای گرزگ اینچنین نقل می کنند که ؛
آنچه در بدو ورودم به روستای گرزگ در ۱۵ مهر ۱۳۶۰ توجه مرا به خود جلب کرد، مزار شهید عزیزالله میرکی اولین شهید این روستا در جنگ تحمیلی بود که بر فراز تپه ای سر سبز و در مسیر جاده ورودی به روستا خود نمایی می کرد.
تا اینکه در یک روز سرد پاییزی و در حین تدریس جوان خوش سیمایی به نام عزیزالله اکبری بعد از گرفتن اجازه وارد کلاس درس شد.
با چهره ای معصوم و مهربان مرا در آغوش کشید و گفت :
آقای مدیر ببخشید امروز راهی جبهه هستم شما سید هستید، مرا دعا کنید،
البته نه به خاطر اینکه سالم بر گردم، فقط برای اینکه خدا از من راضی باشد.
از آن روز به یاد ماندنی ۳۲ سال می گذرد و واقعا برایم عجیب است که آن لحظه هنوز برایم تازگی دارد.
شاید چون اولین و آخرین دیدار من با این شهید سرافراز بود ، تا امروز هنوز آن چهره دوست داشتنی و آن خاطره مقدس ذهن مرا درگیر خود کرده است.
قابل تامل اینکه نام این دو شهید بزرگوار (عزیزالله ) بود که واقعا عزیز خدا هم شدند.
و برای دیدار با خدای خویش به سوی معبود پرگشودند .