روداب

روداب

روداب

روداب

پیامبر و یهودى

شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۱، ۰۷:۳۹ ب.ظ

شخصى یهودى آمد خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم و مدعى شد که من از شما طلبکارم ، و الآن در همین کوچه بایستى طلب مرا بدهى پیامبر فرمود: اولا که شما از من طلبکار نیستى و ثانیا اجازه بده که من بروم منزل و پول شما بیاورم . زیرا پولى همراه من نیست . یهودى گفت : یک قدم نمى گذارم از اینجا بردارید. هر چه پیامبر با او نرمش نشان دادند او بیشتر خشونت نشان داد، تا آنجا که عبا و رداى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم را گرفت و به دور گردن حضرت پیچید و آنقدر کشید که اثر قرمزى ، در گردن مبارک پیامبر به جاى ماند.
حضرت که قبل از این اتفاق عازم مسجد براى اقامه نماز جماعت بودند با این پیشامد تاءخیر کردند. مسلمین دیدند حضرت نیامدند و وقت گذشت ، آمدند مشاهده کردند که یک نفر یهودى جلوى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را گرفته است و آن حضرت را اذیت مى کند. مسلمانان خواستن یهودى را کنار بزنند و یا احتمالا کتک کارى کنند.
حضرت فرمود: نه من خودم مى دانم با رفیقم چه بکنم . شما کارى نداشته باشید، آنقدر نرمش نشان داد که یهودى همانجا گفت اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انک رسول الله . شما با چنین قدرتى که دارید، این همه تحمل مى کنید! و این ، تحمل یک انسان عادى نیست و شما مسلما از جانب خداوند مبعوث شده اید

(سیره نبوى ص 139 شهید مطهرى)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۵/۱۴
محمد برزوئی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی