زیباترین پست وبلاگ کلاته میر علی بخش روداب
وبلاگ کلاته میر علی بخش روداب نوشت:
در این پست که بدون اغراق زیباترین پست وبلاگ نیز میباشد وصیت نامه شهید علیرضا پروندی را میاوریم که با خط خود ایشان میباشد . جا دارد صمیمانه از برادر شهید ، جناب آقای تیمور پروندی به خاطر ارائه وصیتنامه و همچنین آقای عباس شجاع که عکسها را به ایمیل وبلاگ ارسال نموده اند ، تشکر و قدردانی نماییم . امید است با خواندن و اندیشیدن در محتوای وصیتنامه این شهید بزرگوار بتوانیم حافظ ارزشهای والایی باشیم که شهدای عزیزمان جان خود را فدای آن ارزشها نمودند . یادش گرامی و راهش پر رهرو باد .
این شهید عزیز در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۴۲ به دنیا امدند و فرزند مرحوم حاج حسین پروندی میباشند. مسوولیت ایشان در جبهه گردان تخریب بوده و در تاریخ هشتم خرداد ۱۳۶۳ در منطقه سایت ۵ به آسمانها پرواز کردند .
من ابتدا متن بخشی از متن وصیتنامه رامینویسم و سپس عکسهایی از دست خط شهید بزرگوار را برای شما می آورم :
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیتنامه بنده خدا ، علیرضا پروندی
" من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا "
چون بر هر فرد مسلمان واجب است که وصیتش را بنویسد لذا لازم دانستم که نامه ای ای به عنوان وصیتنامه بنویسم .
شروع میکنم به نام خدا ، معبود یکتا ، پروردگار و آفریننده جهانیان ، به نام آنکه ذوالعفو و الرضوان است .
ناامیدم از اینکه گنهکارم و امیدوارم از اینکه پروردگارم ارحم الراحمین است .
بارالها ، تو از قلبم خبر داری و میدانی که از ذره ذره بدنم تو را طلب میکنم و معبودم تویی . شهادت میدهم که محمد (ص) رسول تو است و آخرین پیامبر و مکمل دین مبین توست . سپاسگزارم از اینکه مرا توفیق دادی مسلمان باشم و شکرگزارم از اینکه فرزند جمهوری اسلامی و مقلد امامم .
بارالها ، معبودا ، حسینت طلب کرده ،
"هل من ناصر ینصرنی "
و حالا حسین زمان طلب کرده و من زندگی آخرت را بر زندگی دنیا ترجیح میدهم و این خواسته من است .
پروردگارا ، تو از عذاب بنده ضعیف و ناتوانی چون من بی نیازی و من امیدوار به شفاعت تو ، یا معبودا .
و اما پدر و مادر عزیزم ، سلام مرا از اعماق جانم بپذیرید . الحق فرزند خوبی نبوده ام و نتوانستم یک لحظه از زحمات و رنج شما را جبران نمایم .
پدر و مادر عزیزم ، شما ناراحت نباشید از اینکه فرزندتان را در راه خدا هدیه داده اید و فدای حسین نموده اید .مگر شما یادتان نیست از کوچکی دستم را می گرفتید و به مساجد میبردید و زنجیر کوچکی برایم درست کرده بودیدکه در عاشورای امام حسین (ع) زنجیر بزنم و مرا با عشق حسین (ع) از کوچکی پروراندید . آنروز حسین ، زنجیر زدن میخواست و امروز حسین ، خون میخواهد .امیدوارم بتوانم به وظیفه ام عمل نمایم و خدا و رسولش را از خود راضی سازم . شما از نبودن من ناراحت نباشید ، بودنی که با گناه ، غیبت ، فساد و غیره توام باشد . این مایه تاسف است نه رفتن با عزت .
رسول اکرم (ص) موقع تولد امام حسین (ع) گریه میکرد و زهرا (س) علت را پرسید .پیامبر فرمود چون حسین تو را میکشند .زهرا هم میگریست . بعد پیامبر فرمود حسین تو را برای اسلام شهید میکنند و حضرت زهرا دیگر ناراحت نبود ، چون میدانست که بود و نبود ما برای اسلام است .
در آخر پدر عزیز و مادر مهربانم طلب عفو میکنم و شرمنده هستم . نمی دانم چه بخواهم ، چون خیلی به گردن من حق دارید و من فقط دعای خیر برای امام و آیت الله منتظری می کنم ، برایم گریه بکنید ، چون حسین (ع) برای اکبر گریه کرده ، هر موقع به یاد من افتادید و بغض گلویتان را گرفت ، برای حسین (ع) گریه کنید ، که نه تنها مثل شما اکبرش ، بلکه همه اش را برای اسلام داد ، من که ارزشی ندارم ، هیچم ، شما برای حسین گریه کنید . از خدا میخواهم که صبر و ایمان قوی به خانواده ام عطا بفرماید .
و اما خواهرم ، شما هم برایم زیاد زحمت کشیده اید ، برادر خوبی برای تو نبوده ام ، مرا ببخشید و فقط میخواهم بچه هایت را در راه اسلام بزرگ نمایی ، چون آنها به گردن تو حق دارند ، برای اینکه فرزند جمهوری اسلامی ایرانند ، فرزند انقلابند و باید برای انقلاب خدمت کنند .
برادرانم از شما پوزش می طلبم ، من برادر خوبی برای شما نبودم ، شما زیاد زحمت کشیده اید برای من ، همچنین اقوام من هم همینطور از همگی طلب عفو می کنم و میخواهم که مرا حلال کنید .
و اما عکسهایی از متن وصیتنامه :
وصیت نامه شهید با دست خط خود ایشان
پاکنویس شده بخشی از وصیت نامه شهید
پاکنویس شده بخشی دیگر از وصیت نامه شهید
تایپ شده وصیتنامه