محل دقیق زندگی قوم لوط و محل نازل شدن عذاب الهی بر آنان، نقطه ای است در جنوب غربی کشور اردن فعلی و جنوب شرقی سرزمین های فلسطینی که اکنون در اشغال رژیم صهیونیستی قرار دارد.
در این نقطه دریاچه ای وجود دارد به نام "بحر المیت" (دریاچه مرده). نام مرده را بر این دریاچه نهاده اند زیرا هیچ موجود زنده ای در آن زندگی نمی کند. "بحر المیت" از نظر جغرافیایی نیز "پست ترین" نقطه جهان به شمار می رود.
به دلیل حجم بالای نمک موجود در این دریاچه، برخی بیماران پوستی به توصیه پزشکان برای درمان به این دریاچه می روند. اما برخی شرکت های سرمایه گذاری نیز با هدف کسب درآمد، این دریاچه را به منطقه ای توریستی تبدیل کرده اند.
اما متأسفانه اکنون و بعد از گذشت هزاران سال از عذاب نازل شده بر قوم لوط، انسان های فعلی نیز به طور نیمه عریان یا گاهی کاملا عریان گرد این دریاچه جمع می شوند. گویا آنان نیز از قوم لوط هستند. در برخی روزهای سال نیز صهیونیست ها جشن هایی در ساحل این دریا برگزار می کنند که شرکت کنندگان در این جشن، به طور کامل عریان می شوند.
به امید روزی که یک بار دیگر عذاب الهی بر این منطقه نازل شود تا این گونه افراد که آنان را می توان "قوم لوط معاصر" نامید، از بین ببرد و نابود کند.
منبع: شیعه آنلاین
روز پنج شنبه (۲۴ مرداد) جمعی از بازماندگان اردوی جهادی ۳۳ سال قبل سبزوار گرد هم آمدند تا خاطرات گذشته را زنده کنند. یک به یک و به شکل های مختلف؛ اتو کشیده و ساده، راست قامت و خمیده وارد اداره جهاد کشاورزی سبزوار می شدند. وقتی چشمشان به یکدیگر می افتاد، اولین حرفی که بین آن ها رد و بدل می شد موی سپید و صورت شکسته شان بود که با شور و نشاط جوانی خود مقایسه اش می کردند. حتی کسانی هم که دیگر مقیم سبزوار نبودند خود را رساندند تا مانند سال ۵۹ از این کاروان جا نمانند. البته غایبینی هم در بین آنها دیده می شد. از جمله دلایل این غایبین می توان به بی اطلاعی از این برنامه بخاطر در دسترس نبودن، کسالت برخی از آن ها و بالاخره ۲۴ غایبی که هیچ عذر و بهانه ای برای نیامدن نداشتند. چرا که دوستان خود را تنها گذاشته و به تنهایی راه آسمان را در پیش گرفته بودند.
علی ملکوتی نیا همان کسی است که برای اولین بار پیشنهاد برگزاری این برنامه را مطرح می کند. وقتی از اهداف اردوی یک روزه دو چاهی از ایشان پرسیدم، دو هدف اصلی را در برگزاری این برنامه ذکر کردند: «ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و دیگری احیای اردو جهادی سال ۵۹» به گفته ی ایشان روزی عده ای برای رضای خدا و پیشرفت و صدور انقلاب اردوی دوچاهی را برگزار کرده اند ولی امروزه به فراموشی سپرده شده اند. پس برای احیای دوباره آن، چنین کاری را لازم دانستیم.
ایشان همچنین برنامه های اردو را از آغاز تا پایان به این صورت توضیح دادند که: ابتدا در روستای شمس آباد مراسم رونمایی از سردیس سردار شهید محمد رضا شمس آبادی می باشد. با رسیدن به دوچاهی، خاطره گویی برخی از پیشکسوتان در کنار فعالیت های عمرانی انجام شده در آن زمان و بعد از نماز هم به طرف کارخانه سیمان لار سبزوار حرکت کرده و بازدیدی هم از آنجا خواهیم داشت.
با اینکه خود جزء بچه های اردوی جهادی دوچاهی سال ۵۹ نبود اطلاعات کاملی از بنیانگذاران و فعالیت های آن ها در آن زمان داشت و اینگونه توضیح داد که: آقایان {شهید} حسن فتاحی، مهندس پرویز شریف، مهدی رضایی، محمد کدوغنی، آقای عامل هاشمی و... که تعداد کل آن ها نزدیک به ۱۰-۱۵ نفر بوده است،. این ها برای اولین بار به دوچاهی آمده و چادر های خود را بنا کرده اند. شهید حسن فتاحی هم به عنوان مسئول اردو بوده و بعد از شهادت ایشان مهندس پرویز شریف مسئولیت اردو را به عهده می گیرند.
در بین صحبت هایش خاطره ای به نقل از «عباس افچنگی» یکی از دوستان نزدیک شهید حسن فتاحی به ذهنش رسید که شنیدنیست:
«روزی به دفتر شهید فتاحی رفتم و دیدم که نقشه ای روی میز خود پهن کرده است. علتش را که پرسیدم، انگشت خود را روی دوچاهی گذاشت و گفت: می خواهیم در دوچاهی اردو بزنیم. به ایشان گفتم: چرا دوچاهی!؟ بهتر نیست به روستا هایی برویم که امکاناتی وجود دارد؟ در جوابم گفت: نه، ما می خواهیم جایی که امکاناتی وجود ندارد برای محرومیت زدایی برویم.»
داخل اتوبوس همه مشغول صحبت کردن بودند، عده ای از خاطرات دوچاهی می گفتند و عده ای هم بحثشان بسته ی فرهنگی ای بود که برای آن روز تدارک دیده بودند. به نزدیکی شمس آباد که رسیدیم صحبت ها قطع شد همه از شیشه جلو اتوبوس، جمعیت ایستاده بر سر راه را نگاه می کردند.
ساعت ۱۱:۳۰ بود که وارد دو چاهی شدیم. رفقا همچنان هوای یکدیگر را داشتند. دست بزرگتر ها را برای پیاده شدن از اتوبوس می گرفتند. دود اسپندی را که مردم دوچاهی تدارک دیده بودند خیلی سخت می شد از گرد و خاک آنجا تشخیص داد. ولی شناسایی مردم کار سختی نبود. صورت های سوخته که نه، کمی فراتر از سوخته شان، لباس های خاکی و رنگ و رو رفته ای که نمادی از خاکی بودن باطنشان بود و...
بی مقدمه سراغ قربانی کردن جلو این کاروان سالخورده رفتند. اصرار فایده ای نداشت؛ تصمیمشان قطعی بود. خیلی ها آن قربانی را سرمایه بزرگی برای آن ها می دانستند و خواستند مانع شوند، ولی آن ها نامش را کمترین سپاس گذاشتند.
اگر تاکید مسئولین اردو نبود هیچکدام از جهادگران دوچاهی را نمی شد سر جمع کرد، یکی از آب انبار می گفت و یکی از جان محمد و یکی هم دنبال حسن می گشت. همان حسنی که پدر و مادرش زندگی شان را مدیون شهید حسن فتاحی می دانستند و ثمره زندگی خود را به نام او زدند. جان محمد را یافتند او نیز به سبک خود پیر شده بود اما خبری از حسن نبود.
به طرف آب انبار به راه افتادیم. چشم بسته هم آن جا را پیدا می کردند. من وقتی به کنارش هم رسیدم تشخیص ندادم. دیگر انبار خاک بود. عمرش به سر رسیده بود. کمی آن طرف تر آب انباری آهنی وجود داشت که جای او را گرفته بود. ولی معلوم بود که مردم همان جنس خشتی و گلی را بیشتر دوست داشتند. از زنی که حالا با تکیه بر چوبی خود را نگه داشته بود، از خاطرات آن دوران پرسیدم. اسمشان را راحت به زبان می آورد؛ «حسن، رضا، مهدی و ...» گویی از بچه های همین روستا بوده اند نه جهادگر و یا ... از بازی های کودکانه خود در آب انبار می گفت. از نمازی که پشت سر آن ها خوانده بود. این را هم گفت که خاطراتش تبدیل به قصه های شبانه برای کودکانش شده بود.
وقتی رحمان شادان با آن ظاهر اتوکشیده از آجر بالا انداختن ها می گفت، وقتی سرمایه گذاری که یک پایش امارات بود و یک پایش ایران، از گل لگد کردن ها می گفت و وقتی خیلی های دیگر از خیلی کارهای دیگر می گفتند، باورش برای منی که بارها غبار روی کفشم را با دستمال کاغذی پاک کردم، سخت بود و باور نکردنی.
ابوالفضل ارقند می گفت: کار ما به طور همزمان هم فرهنگی بود و هم عمرانی! اول منظورش را نگرفتم. دوباره ادامه داد: وقتی آجری را بالا می انداختیم حدیث و روایتی هم نقل می شد، وقتی گل لگد می کردیم هم همین طور، ذکر می گفتیم یا صلوات می فرستادیم. و از روحانی ای گفت که شهید شده بود؛ «حمید صادقی».
یک به یک میکروفن به دست گرفتند و خاطره ای از آن سال ها گفتند. کدوغنی، شادان، عامل هاشمی و پدر گل بانو! خاطره اش رساتر از صدای ضعیفش بود. پدر گل بانو را می گویم. می گفت خبر به دنیا آمدن دخترش را حسن به او داده است. منظورش همان شهید حسن فتاحی بود. حسن از او می پرسد «نام دخترت را چه می گذاری؟» او هم می گوید: گل بانو. بعد هم اقامه و اذانی را در گوش گل بانو به یادگار می گذارد. از میکروفن به دست شدن دکتر دلبری هم باید گفت که در وصف جهادگران دوچاهی چنین می گوید:
عروجی از دل چاه سیاهی به نورستان تخت پادشاهی
وقت نماز شد. صف ها را تشکیل دادند. یک صف هم عقب تر از همه روی صندلی تشکیل شد. «موفق» که از قد و هیکل درستی برخوردار بود سینه را سپر کرد و به جمع ایستاده ها اضافه شد ولی نماز ظهر که تمام شد او هم مجبور به عقب نشینی شد و به صف نشسته ها پیوست.
زمان حرکت از دوچاهی شد. هر چه مسئولین اردو اعلام می کردند گوش کسی بدهکار نبود. دل کندن از خاطرات ۳۳ سال قبلشان برای آن ها سخت بود. بالاخره یک به یک سوار اتوبوس ها شدند. عده ای هم که دور جان محمد جمع شده بودند کم کم از او جدا شدند و به ما پیوستند.
خداوند سرور کسانی است که ایمان آورده اند. آنان را از تاریکی ها به سوی روشنایی به در می برد. و [لی] کسانی که کفر ورزیده اند، سرورانشان طاغوتند، که آنان را از روشنایی به سوی تاریکی ها به در می برد، آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند.
با توجه به این نگرش بوده است که در آموزه های اسلامی به نقش «ولایت» در زندگی انسان ها توجه ویژه ای شده و همه اهل ایمان موظف شده اند که از یک سو سر در گرو ولایت حق و پیروان آن داشته باشند و از سوی دیگر از ولایت شیطان و یپروان او بیزاری جویند.
و این همان حقیقت «تولّی» (1) و «تبرّی» (2) است که در مکتب تشیع این همه بر آن تأکید شده است.
1- تولّی و تبرّی در آموزه های اسلامی
اگرچه «تولّی» و «تبرّی» در اصطلاح از فروع دین برشمرده شده اند، اما از مجموعه معارف اسلامی، به ویژه آموزه های متکب اهل بیت(علیهم السلام) چنین برمی آید که این دو موضوع نه فرع دین بلکه همه دین و تمامیت ایمان اند و به بیان دیگر دین و ایمان چیزی جز دوستی ورزیدن و بیزاری جستن به خاطر خدا نیست.
«فصیل بن یسار» یکی از یاران امام صادق(علیه السلام) نقل می کند: سألتُ ابا عَبدِاللهِ علیه السلام مِن الحُبِّ و َالبُغضِ اَمِنَ الایمانِ هُوَ؟ فَقَالَ: وَ هَل الایمانُ اِلَّا الحُبُّ وَ البُغضُ. (3)
از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: آیا دوستی و دشمنی از ایمان است؟ فرمود: آیا ایمان جز دوستی و دشمن است؟
همچنین از آن حضرت نقل شده است که:
قالَ رَسُولَ الله(صلی الله علیه و اله) لِاَصحَابِهِ: اَیُّ عُرَیَّ الایمانِ اَوثقُ؟ فَقَالُوا: اَللهُ وَ رَسُولُهُ اَعلَمُ وَ قالَ بَعضُهُم: الصَّلاهُ وَ قالَ بَعضُهُم: الزَّکاهُ وَ قالَ بَعضُهُم: الصِّیامُ و قالَ بَعضُهُم: الحَجُّ وَالعُمرَهُ وَ قَالَ بَعضُهُم: الجِهادُ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ(صلی الله علیهِ و آله) لِکُلِّ ما قُلتُم فَضلٌ وَ لَیسَ بِهِ وَ لکِن اَوثَقَ عُرَیَّ الایمانِ الحُبُّ فِی اللهِ وَ البُعضُ فی اللهِ وَ تَوالِی (تَوَلِّی) اَولِیاءَ اللهِ وَ التَّبَرّیَّ مِن اَعداءِ اللهِ. (4)
رسول خدا، که درود خدا و سلام خدا بر او و خاندانش باد، به یارانش فرمود: استوارترین دستاویزهای ایمان کدام است؟ گفتند: خدا و رسولش بهتر می دانند. بعضی گفتند: نماز، بعضی گفتند: زکات؛ بعضی گفتند: روزه؛ بعضی گفتند: حج و عمره و بعضی گفتند: جهاد. پس پیامبر خدا(صلی الله علیه و اله) فرمود: برای همه آنچه گفتید فضیلتی است؛ اما استوارترین دستاویزهای ایمان نیست، بلکه استوارترین دستاویز ایمان، دوستی در راه خدا، پیروی کردن از اولیای خدا و بیزاری جستن از دشمنان خداست.
این همه نیست مگر به دلیل آنکه دوستی ها و دشمنی های آدمی مبدأ همه کنش ها و واکنش ها و تأثیر و تأثرهای او و تعیین کننده منش و روش او در زندگی فردی و اجتماعی است نجات و رستگاری یا سقوط و گمراهی هر انسانی بستگی تام و تمامی به این موضوع دارد که او در زندگی خود دل به چه کسی یا چه چیزی بسته و سر به ولایت که سپرده است.
بنابراین می توان گفت از آنجا که عصر حاضر، عصر امامت و ولایت امام مهدی(علیه السلام) است و ایشان حجت الهی در زمان هستند ما از یک سو وظیفه داریم که به ریسمان ولایت مهدوی چنگ زنیم و همه مناسبات فردی و اجتماعی خود را بر اساس خواست و رضایت او سامان دهیم و از سوی دیگر مکلفیم که از تسمک به ولایت دشمنان آن حضرت خودداری کنیم از هر آنچه که در تقابل با این ولایت است بیزاری جوییم.
بدون تردید امروز فرهنگ و تمدن برخاسته از «اومانیسم»، «سکولاریسم» و «لیبرالیسم» غربی- که با خوی استکباری و برتری طلبی خود در پی حاکمیت بخشیدن ولایت خود بر سراسر جهان است- در تقابل جدی با فرهنگ ولایت محور شیعی و آرمان «حقیقت مدار»، «معنویت گرا» و «عدالت محور» مهدوی قرار دارد و از این رو بر همه متمسکان به ولایت مهدوی لازم است که از این فرهنگ و تمدن بیزاری جویند و با سلطه طلبی آن مقابله کنند. سلطه طلبی ای که هر روز با شکل و چهره ای جدید رخ می نماید و تمامیت ایمان، استقلال و آزادگی ما را مورد حمله قرار می دهد. روزی در چهره استعمار و با بهانه متمدن ساختن ملل عقب مانده مشرق زمین و روزی در لباس آزاد سازی کشورهای تحت ستم و صدور دمکراسی به این کشورها.
2- ضرورت دوست شناسی و دشمن شناسی
البته در اینجا باید به این نکته توجه داشت که شناخت دوستان و دشمنان اهل ایمان مقدمه دل بستن و درآویختن به یکی و بیزاری جستن و دوری گزیدن از دیگری است (5) و از این رو برای همه کسانی که طالب هدایت و رستگاری اند، به ویژه برای کسانی که سر در گرو ولایت آخرین امام از سلسله اولیای خدا، حضرت مهدی(علیه السلام) دارند، دوست شناسی و دشمن شناسی ضروری است؛ چرا که اینان تا ولایت مهدوی را - که استمرار ولایت الهی، ولایت محمدی و ولایت علوی است- چنانکه باید نشناسند و از کسانی که در تقابل با جریان ولایت مهدوی هستند شناخت جدی نداشته باشند نمی توانند آنچنان که شایسته است به ریسمان ولایت مهدوی درآویزند و از دشمنان این ولایت بیزاری جویند. (6)
با توجه به آنچه گفته شد بر همه مبلغان و مروجان فرهنگ مهدوی به ویژه لازم است که همه تلاش خود را برای شناخت توطئه ها و نقشه هایی که در عصر حاضر از سوی نظریه پردازان، استراتژیست ها و سیاستمداران غربی برای مقابله با اصول گرایی اسلامی و تحت سلطه درآوردن کشورهای اسلامی مطرح می شود، به کار بندند و با جریان های خطرناک و سلطه طلبی چون «مسیحیت صهیونیستی» که امروزه با حاکمیت در کاخ سفید در پی نابودی همه کشورهای اسلامی گسترش و توسعه نفوذ اسراییل در اراضی مقدس مسلمانان است، بیش از پیش آشنا شوند. (7)
-----------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها :
1. سوره بقره (2) آیه 257, همچنین ر.ک: سوره جاثیه (45)، آیه 19.
2. «تولّی» بر وزن ترقّی باب تفعّل از ماده «ولی» و در لغت به معنای پذیرش ولایت و کسی را ولیّ خود قرار دادن است. «ولیّ» در زبان عرب به معنای دوست، یاور و سرپرست است. چنانکه مصدر آن «ولایت» نیز به معنای دوستی، یاوری و سرپرستی استعمال شده است. بنابراین تولّی هم می تواند به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن باشد و هم می تواند به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن. اما با توجه به موارد استعمال این کلمه در آیات و روایات می توان گفت که دوستی و سرپرستی لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی مقدمه پذیرش سرپرستی است؛ چرا که دل سپردن مقدمه سرسپردن است و انسان تا به کسی دل نبندد نمی تواند سرسپرده او شود و چنانکه باید و شاید تسلیم او گردد. (ر.ک: ابی الفصل جمال الدین محمد بن مکرم (ابن منظور)، لسان العرب، ج 15، ص 407، ماده «ولی»؛ احمد بن محمد بن علی المقری الفیّومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، ص 673-672؛ علی اکبر دهخدا، لغتنامه، ج 5، ص 6272، ماده تولّی).
3. «تبرّی» نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده «برء» و به معنای بیزاری جستن، بیزار شدن و دوری گزیدن آمده است. (ر.ک: احمد بن حمد بن علی المقری الفیومی، همان، ص 46-47، ماده بری، علی اکبر دهخدا، همان، ج 4، ص 575؛ ماده تبری). در مورد معنای اصطلاحی این دو کلمه نیز گفته اند: تولّی و تبرّی؛ یعنی انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبت و علاقه خدا، پیامبران و ائمه معصومین و جانشینان به حق آنان (فقیهان) و مؤمنان پر کند و در عین حال، بغض و کینه دشمنان آن ها را به دل بگیرد و از نظر سیاسی و اجتماعی، سرپرستی، رهبری، دوستی و حکومت الهی را بپذیرد و از حکومت دشمنان اسلام دوری جوید. (ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص 429-446).4
. محمد بن یعقوب کلینی، همان، ج 2، ص 125، ح5.
5. همان، ص 125-126، ح6.
1. در روایتی که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده آمده است: «... و الحبّ فرع المعرفه»؛ دوستی فرع (حاصل) معرفت است. محمدباقر مجلسی، همان، ج 67، ص 22، ج 22.
6. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، «اصلی ترین فروع»، مجله موعود، سال هشتم، شماره 46، مرداد و شهریور 1382.
7. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: مجله موعود، شماره 39-46.
منبع: شفیعی سروستانی، ابراهیم،(1343)، انتظار باید و نبایدها، تهران: موعود عصر(عج)، چاپ ششم، 1386.
پایان ثبت نام بیست و یکمین سفر پیاده ی کاروان پیاده روی "ولایت عشق" پایگاه شهید شجیعی سبزوار به مشهد مقدس امروز چهارشنبه بیست و سوم مرداد 1392 ، علاقمندان جهت ثبت نام به امور فرهنگی مسجد امام حسین علیه السلام مراجعه فرمایند.
حضور در کلاس های معرفتی ، خواندن مناجات نامه ها ، دعای عهد ، زیارت عاشورا ، نماز اول وقت به جماعت ، قرار هر روز زائران سفر پیاده به سمت امام الرئوف علیه السلام می باشد.
کمتر از یک ماه از افتتاح رسمی پل جدید التأسیس خانه خدا می گذرد. مدیریت آستان مقدس حرم مکی، در مراسمی رسمی این پل را افتتاح کرد.
آقای دکتر ده نبی برای نخستین سوال کمی در مورد خودتان بگوئید؟
بنده مدیر غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار هستم که در سال 1369 با شرکت در کنکور سراسری با سهمیه منطقه 2 در دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شدم در سال 76 به عنوان نفر اول در رشته د اروسازی در این دانشگاه فارغ التحصیل ودوران سربازی خود را در شبکه بهداشت و درمان شهرستان اسفراین به عنوان پیام آور بهداشت سپری کردم و در سال 88 به عنوان کارشناس دارویی در بیمارستان واسعی سبزوار استخدام و مشغول به کار شدم.
رمز موفقیت خود را با توجه به اینکه به عنوان دارو سازی نمونه استان معرفی شده اید چه می دانید؟
توکل بر خدا و رعایت حقوق بیماران از مهمترین رمزهای موفقیت بنده در رشته دارو سازی است و همچین حضور موثر، رعایت پورتکل ها، رعایت آئین نامه داروخانه ها و رعایت قوانین و مقررات سازمان های بیمه گر هم در کسب این پیروزی مورد توجه بوده است.
شما به جزء دانشگاه علوم پزشکی در جای دیگری مشغول به خدمت هستید؟
بله ، بنده در سال 1388 داروخانه فرهنگیان سبزوار را افتتاح کردم و از آن سال به بعد در این داروخانه مشغول به فعالیت هستم اکثر بیماران داروخانه فرهنگیان سبزوار افراد مسن و بازنشسته هستند و بیش از 95 درصد افراد تحت پوشش سازمان های بیمه گر قرار دارند و با توجه به اینکه شکل داروها و دوزهای آن برای این قشر سالخورده از اهمیت فراوانی برخوردار است سعی می کنم برندهای داروها را بدون تغییر شکل در اختیار بیماران این داروخانه قرار دهم.
تاکنون موفق به کسب چه عناوینی شده اید؟
این برای نخستین بار نیست که به عنوان دارو ساز نمونه استانی از طرف سازمان های بیمه گر و انجمن داروسازان معرفی شده ام بنده در سال های85 و87 نیز موفق به کسب رتبه نمونه استانی شده ام.
چه برنامه هایی برای ادامه موفقیت های خود برای سال های آتی در نظر گرفته اید؟
امیدوارم خداوند توان و نیروی مضاعفی به ما عطا کند تا بتوانیم به طور صحیح کارهایمان را مطابق آئین نامه، آموخته ها و تجربیاتی که از گذشته کسب کرده ام تنظیم و در راستای خدمت به مردم بکار گیریم چرا که رضای مخلوق در رضای خالق است و همچنین در جهت ارائه خدماتی از جمله تامین، نگهداری صحیح داروها در داروخانه و ارائه درست آن به بیماران تمامی تلاش خود را بکار گیرم.
چه توصیه ای به مردم و همکاران خود دارید؟
بنده از همکاران خود تقاضا دارم تا حضورشان را در داروخانه موثر تر و نمایان تر کنند و رسالت خود را در داروخانه ها به منحصه ظهور در آورند با توجه به اینکه حدود20 درصد از همکاران ما حضور فیزیکی در داروخانه ها دارند ولی حضور موثر ندارند خواستارم تا در جهت پاسخگویی به سوالات بیماران و هدایت آن ها فعالتر عمل کنند هر چند در بسیاری از نامه ها این مهم مورد تاکید واقع شده است.
در پایان اگر صحبت خاصی هست بفرمائید؟
با توجه به حساس بودن شرایط فعلی کشور انتظارمان از مردم این است در خصوص مصرف داروها دقت بیشتری داشته باشند تعدادی از افراد روزانه با مراجعه به 4 پزشک دارهای مشابه ای را از داروخانه ها دریافت می کنند مردم داروها را در منزل دپو نکنند در صورتی که قبلا از این نوع دارو پزشکی نسخه کرده، از خرید مجدد آن بپرهیزند چرا که این مهم اتلاف سرمایه های ملی کشور می باشد.
در راستای گاز رسانی به مردم شریف شهر روداب حفاری جهت نصب علمک از هفته گذشته آغاز شده است.
بخشدار روداب در گفت و گو با خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) به طرح گازرسانی به شهر روداب و 6 روستای این بخش اشاره و ابراز امیدواری کرد: تا پایان سال گازرسانی به 6 روستای این بخش نیز به اتمام برسد.
محمود شم آبادی خاطرنشان کرد: امیدواریم مردم شهر رودآب تا قبل از شروع فصل سرما از نعمت گاز برخوردار شوند.
وی میزان اعتبار کل پیش بینی شده برای این طرح را حدود 5 میلیارد ریال اعلام کرد.