
یکتا گُهر بحر رسالت زهراست | محبوبه حق، ظرف ولایت زهراست |
همتای علی، نور دو چشم احمد | سرچشمه دریای امامت زهراست |
(سید رضا طباطبایی/طبا)
* * *
یا فاطمه از تو دلْ بریدن سخت است | پا از سر کوی تو کشیدن سخت است |
بر زائر تو که از ره دور آید | برگشتن و قبر تو ندیدن سخت است |
(سیدمحمد خسرونژاد/ خسرو)
* * *
یا فاطمه جان! دست من و دامانت | ای چشم امید همه بر احسانت |
بادا به فدایت پدر و مادر من | ای گفته پیمبر، پدرت قربانت |
(سید رضا مؤید)
* * *
ای خاک ره تو تاج سرها زهرا | ای قبر تو مخفی ز نظرها زهرا |
تا باب شفاعت تو باز است چه غم؟ | گر بسته شود تمام درها زهرا |
(محمدجواد غفور زاده/ شفق)
* * *
ختم رُسُل چو فاطمه گر دختری نداشت | بی شبهه آسمان حیا اختری نداشت |
گر خلقت بتول نمی کرد، کردگار | در روزگار، شیر خدا همسری نداشت |
(وصال شیرازی)
* * *
همت و توفیق خواهم از خدای فاطمه | تا بگویم روز و شب مدح و ثنای فاطمه |
گر نمی شد خلقت نور علی در روزگار | همسری پیدا نمی شد از برای فاطمه |
(جوهری)
* * *
شب میلاد زهرای بتول است | ز یُمن او دعا امشب قبول است |
شب فیض و شب قرآن، شب نور | شب اعطای کوثر بر رسول است |
(حبیب چایچیان/ حسان)
* * *
ای روی تو جلوه گاه سرمد زهرا | وی سینه تو بهشت احمد زهرا |
عید تو بوَد، ببخش عیدی ما را | زان دست که بوسیده محمد زهرا |
(سیدرضا مؤید)
* * *
ای آنکه فدایت ز هواداران است | نازل به جهانْ فیض تو چون باران است |
یا فاطمه مِهر تو بوَد روح نماز | مهر تو شفاعت گنهکاران است |
(سیدرضا مؤید)
* * *
عشق من! پاییز آمد مثل پار | باز هم، ما باز ماندیم از بهار |
احتراق لاله را دیدیم ما | گُل دمید و خون نجوشیدیم ما |
باید از فقدان گل، خونجوش بود | در فراق یاس، مشکی پوش بود |
یاس بوی مهربانی می دهد | عطر دوران جوانی می دهد |
یاسها یادآور پروانه اند | یاسها پیغمبران خانه اند |
یاس ما را رو به پاکی می برد | رو به عشقی اشتراکی می برد |
یاس در هر جا نوید آشتی ست | یاس دامان سپید آشتی ست |
در شبان ما که شد خورشید؟ یاس | بر لبان ما که می خندید؟ یاس |
یاس یک شب را گُل ایوان ماست | یاس تنها یک سحر مهمان ماست |
بعد روی صبح پرپر می شود | راهی شبهای دیگر می شود |
یاس مثل عطر پاک نیت است | یاس استنشاق معصومیت است |
یاس را آیینه ها رو کرده اند | یاس را پیغمبران بو کرده اند |
یاس بوی حوض کوثر می دهد | عطر اخلاق پیمبر می دهد |
حضرت زهرا دلش از یاس بود | دانه های اشکش از الماس بود |
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه | می چکانید اشک حیدر را به چاه |
عشق محزون علی یاس است و بس | چشم او یک چشمه الماس است و بس |
اشک می ریزد علی مانند رود | بر تن زهرا، گل یاس کبود |
(احمد عزیزی)
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را | که دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید |
* * *
غرق آوازیم و بلبل رفته است | بوی گُل می آید و گُل رفته است |
ای عزیزان بعد از این یاری کنید | از امام خود نگهداری کنید |
(علیرضا قزوه)
* * *
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود | هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود |
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت | که اگر سر برود، از دل و از جان نرود |
(حافظ)
* * *
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی | که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی |
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیب ات افتد | دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی |
* * *
خوشا که خط عبور تو را ادامه دهیم | شعاع چشم تو را تا خدا ادامه دهیم |
دوباره خواب شب شوم را بیا شوییم | به رغم خوف و خطر، جاده را ادامه دهیم |
شکستْ کشتی دریادلان اگر در موج | از آن کرانه که ماندند ما ادامه دهیم |
اگر ز مرز زمین و زمان فرا رفتی | تو را در آن سوی جغرافیا ادامه دهیم |
اگر چه عکس تو در قاب تنگ دیده شکست | تو را به وسعت آیینه ها ادامه دهیم |
* * *
با آمدنت بهار دل پیدا شد | بلبل به نوا آمد و گلها واشد |
ای کاش که رفتنت نمی دیدم من | با رفتن تو قیامتی بر پا شد |
تنها نه دل و سینه و سر می سوزد | خورشید و ستاره و قمر می سوزد |
هر شب که به گلزار تو آیم بینم | کز داغ تو، ناله تا سحر می سوزد |
(ابوالفضل فیروزی)
* * *
مبادا خویشتن را واگذاریم | امــام خویـش را تنـها گذاریـم |
زخون هر شهیدی لاله ای رست | مبــادا روی لالـه پـا گذاریـم |
(قیصر امین پور)
چگونه زیستن و معاشرت کردن با همسر و فرزندان و سامان بخشی به امور خانه و زندگی که در حیات طیبه حضرت زهرا(س) بود، به عنوان «الگوی خانواده ها» خانه و خانواده او را به عنوان یک «خانواده الگو» مطرح ساخته است. آن حضرت، آیین خانه داری و همسرداری را به خوبی مراعات می کرد. در زندگی واقعا شریک و همراه و هم راز همسرش امیرمؤمنان(ع) بود. گاهی در خانه، به علت وضعیت دوران و شرایط تنگنای اقتصادی حاکم بر مسلمانان و آن حضرت غذایی نبود و کودکان و خود آن بانو گرسنه بودند، اما فاطمه زهرا(س) چیزی به حضرت علی(ع) نمی گفت و از او درخواستی نمی کرد؛ حتی به پیامبر خدا هم در این مورد سخنی نمی گفت. بیم آن داشت که همسرش نتواند خواسته او را برآورد و تأمین کند و شرمنده شود. تا این حد مراعات مالی شوهر و پرهیز از «درخواست»، تنها از آن حضرت برمی آمد که همسر و همتای کسی همچون علی(ع) است. مشارکت در کارهای خانه، جلوه دیگری از رفتار آن خانواده الگو بود. گاهی در اثر کار بسیار، دست هایش تاول می زد، لباس هایش غبارآلود می شد و بر لبانش دود و خاکستر می نشست. کارها بین حضرت علی(ع) و فاطمه(س) تقسیم شده بود. آوردن آب و تهیه هیزم و کارهای خارج از خانه، برعهده علی(ع) بود و درست کردن آرد و خمیر و پختن نان و وصله زدن لباس و کارهای داخل خانه با فاطمه(س) بود. حضرت زهرا(س) از اینگونه تقسیم کار، بسیار خرسند بود؛ چرا که از برخورد و روبه رو شدن با نامحرمان در بیرون، دورتر بود. این نکته، درسی برای تقویت عفاف و پاکی زنان ما در جامعه اسلامی است. شخصیت بخشی به فرزندان در سیره عملی حضرت زهرا(س) توجه به شخصیت بخشی فرزندان و ایجاد اعتماد به نفس در آنها کاملاً مشهود است. از جمله ابزارهایی که روح اعتماد به نفس و مشکل ستیزی را در کودک زنده نگه می دارد، مسابقه و رقابت های سازنده است. رو به رو ساختن کودکان با مشکلات و فراهم نمودن امکان رقابت برای آنها موجب بالا رفتن حس اعتماد می گردد. این مسئله به قدری ارزشمند و سرنوشت ساز است که اولیا کودک باید برای آن برنامه ریزی کنند. حضرت زهرا(س) برای ایجاد اعتماد به نفس در فرزندان خود آنها را وادار و تشویق به مسابقه و ورزش می کرد. از جمله نمونه های دیگر؛ روحیه شادابی و نشاط و محبت در بین افراد خانواده است. افراد خمود و پژمرده از کارایی لازم و مفید در امور اقتصادی و غیر اقتصادی برخوردار نمی باشند. افزایش کارایی، موجب کاهش هزینه های تولید و در نتیجه سود افزوده و بهره وری اقتصادی بیشتر می شود. از منظر اسلام، نفع شخصی و مطلوبیت فرد به تنهایی مطرح نیست، بلکه سهم هر یک از افراد جامعه در ضرر و منفعت کل جامعه اثرگذار است. ایثار، پشتکار، گذشت، درستی و راستی و دیگر فضائل و ارزش های فردی شاکله اجتماع را سالم و پرثمر می سازد.(1) |
حضرت زهرا علیهاالسلام در این دنیا عمر زیادی نکرد و قسمت عمده زندگانیش همراه وجود مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام بود. طبیعی است با وجود آن دو بزرگوار ـ خصوصا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ـ جایی برای درخشش شخصیت دیگری نخواهد بود، آن هم در عصری که هنوز نگاه به زن نگاهی منفی، و عرصه ای برای تجلی توانمندیهای مثبت و مفید زنان کارآمد وجود نداشت. البته تعالیم عالیه اسلام و آموزه های علمی و عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به شخصیت دادن به زن توانست زمینه ساز رشد و شکوفایی شخصیت این قشر از انسان باشد. بانوی بزرگوار اسلام که در چنین مکتبی پرورش یافته است و خود نیز از علم و آگاهی و معرفت بالایی برخوردار است، توانست در عمر کوتاه خود، در عرصه های مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام درخشش نماید و منشأ خیر و برکت برای تمام بشریت باشد. بخشی از فعالیتهای اجتماعی آن بانوی گرانقدر را می توان در موارد زیر تبیین کرد: 1. مرجعیت فکری، فرهنگیدر اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام در بین جامعه آن روز مورد مراجعه مردم بود و در امور مختلف اجتماعی نقش داشت، شکی نیست. چنانکه علامه سید جعفر مرتضی عاملی می نویسد: «تاکیدهای مکرر و مداوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در گفتار و رفتار، به علاوه مقام و موقعیت حضرت زهرا علیهاالسلام سبب شد تا ایشان مورد مراجعه مردم باشند و از درجه و موقعیت خاصی برخوردار گردند. چنانکه منزل ایشان پایگاه و پناهگاهی برای کسان زیادی بود که به آنجا رفت و آمد می کردند. علاوه بر زنان همسایه، دیگر بانوان مدینه نیز به آن حضرت مراجعه کرده و به منزلش رفت و آمد داشتند.»(1) می شدند.»(2) الف. بیان احکام شرعی بانوان:زنان مدینه خدمت آن حضرت می رسیدند و پرسشهای شرعی خود را از محضرش می پرسیدند و ایشان نیز با صبر و حوصله به پاسخ آنها می پرداخت؛ چنانکه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: زنی به حضور فاطمه علیهاالسلام رسید و عرض کرد، من مادری ناتوان دارم که نسبت به مسائل و احکام نمازش دچار شبهه و اشتباهی شده است، مرا نزد شما فرستاده تا آنرا بپرسم. حضرت به پرسش او پاسخ گفت. وی مسئله ای دیگر پرسید و حضرت پاسخ گفت. پرسش سومی مطرح کرد و همین طور تا ده پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز پاسخ گفتند. آن زن از اینکه پرسشهایش زیاد شد خجالت کشید و عرض کرد ای دختر پیامبر! شما را زحمت ندهم. حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بیا و هر چه می خواهی بپرس... .(3) |
به گزارش خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران؛ تحویل سال 92 برای مردم ایران و بهویژه سیاستمداران تنها آغاز یک سال جدید نیست، بلکه آغاز فصل کار و فعالیت انتخاباتی است.
انتظار میرود انتخابات و تبلیغات انتخاباتی در جمهوری اسلامی ایران به دلیل اهمیت جایگاه دین و اخلاق در نزد ایرانیان با تمام فضاهای انتخاباتی دنیا متفاوت باشد.
هرچه به ایام انتخابات ریاستجمهوری نزدیک میشویم تاکید ناصحان و بزرگان عرصه سیاست به پایبندی به اخلاق و ارزشهای دینی از سوی کاندیداها و فعالان این عرصه در ایام منتهی به انتخابات ریاستجمهوری بیشتر میشود.
به همین بهانه باشگاه خبرنگاران به بازخوانی رهنمودهای مقام معظم رهبری درباره چگونگی انجام تبلیغات، مناظرات فعالیتهای انتخاباتی پرداخته است که ضرورت دارد کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری این بیانات را که به منزله منشور اخلاقی انتخابات است سرلوحه اعمال و برنامههای خود قرار دهند.
***حفظ نزاهت و طهارت و پاکیزگی انتخابات
مقام معظم رهبری 31 اردیبهشت 1376 در توصیهای درباره پرهیز از ایجاد کدورت میفرمایند: سعی کنید این حرکت زیبا و این حرکت عظیم مردمی را - که حقیقتاً یک آزمایش بزرگ مردمی و ملی و اسلامی است - با همان نزاهت و طهارت و پاکیزگی ای که مطلوب اسلام است، پیش ببرید. البته متن و عموم مردم عزیز کشور ما همین طورند. سعی کنید کدورت ایجاد نشود.
ایشان در همین تاریخ عنوان میکنند: ملت ما اهل اخلاق و معنویّت و عاطفه است. نگذارید که فضای انتخاباتی، فضای کدورت شود. هر کدام از نامزدها و طرفدارانشان، برای خودشان تبلیغ کنند؛ اما دوستان و هم میهنان و برادرانشان را که احیاناً از نامزد دیگری حمایت می کنند، زخم خورده و رنج دیده و از خودشان مکدّر نکنند. به این نکته توجّه کنید. این، خیلی مهمّ است.
***پرهیز از اتهامزنی و اهانت به یکدیگر
معظم له میافزایند: این را هم همه توجّه کنند که بعضی از کارها مربوط به خودیها نیست؛ مربوط به دشمن است. راه انداختن کاروان شادی در عصر عاشورا، مربوط به مردم انقلابی و مسلمان نیست. این کارِ دشمن است. گیرم که عکس یک نامزد انتخاباتی را هم به دست بگیرند؛ این حیله آنهاست. نباید هیچ کس از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را متّهم کرد که شما از آنها خبر داشتید و آنها طرفدار شمایند. نخیر؛ آنها چه طرفداری از کسانی دارند که اهل دین و معنویّت و این چیزها هستند. ربطی ندارد. شاید خود آن فریب خوردههایی هم که در خیابانها سوار بر اتوبوس شدند و آن مناظر زشت را راه انداختند، ندانند که قضیه چیست.
دستی آنها را حرکت می دهد، برای این که فضا را خراب کند؛ برای این که مردم را ناراحت کند؛ برای این که انتخابات را در نظر متدیّنان یک کار نامناسب جلوه دهد و چهره ها را خراب کند. البته مسؤولان باید بگردند و آن دست پنهان را پیدا کنند. من مؤکداً به مسؤولان توصیه می کنم و از آنها می خواهم که بگردند و آن دستهای پنهانی که این زشتکاریها را انجام می دهند، پیدا کنند. از آنها نباید گذشت.
صحبت سرِ اینها نیست؛ صحبت سر غفلتهایی است که ممکن است خدای نکرده گاهی از خودیها سر بزند. بعضیها را متّهم کنند و بعضیها را مورد اهانت قرار دهند. این کار درست نیست. البته تبلیغات منطقی و معقول و با استدلال، اشکالی ندارد؛ لیکن نباید فضا را خراب و مکدّر کرد.
***تاکید بر رقابت سالم بدون تهمتزنی و بدگوئی
حضرت آیتالله خامنهای 14 بهمن 1390 تاکید میکنند: آنچه در انتخابات لازم است،رقابت سالم است؛ رقابت بدون تهمتزنی و بدگوئی به یکدیگر است. فضای انتخابات باید سالم باشد.
***نرمش درمقابل آمریکا و دخالتهای دولتهای غربی؛ مطرود ملت ایران
رهبر انقلاب 31 اردیبهشت ماه 1376 میفرمایند: اگر کسی از نامزدهای ریاستجمهوری، کمترین نشانه نرمشی در مقابل آمریکا، در مقابل دخالتهای دولتهای غربی، در مقابل تجاوزهای فرهنگی و سیاسی بیگانگان نشان دهد، نشان دهد، همه دنیا باید بدانند که ملت ما به چنین کسی قطعا رای نخواهد داد و نیز در مقابل تهاجم فرهنگی بیگانه ایستادگی خواهد کرد. مواضع ملت ایران، همان مواضعی است که به خاطر آن انقلاب کرده است.
***نامشروع بودن ترجیح خواست دشمن بر خواست ملت
ایشان 10 بهمن 1383 تصریح میکنند: هر دولتی در ایران اسلامی که به مردم خود تکیه نداشته باشد، مشروع نیست. آن مسؤولی که خواست دشمن را بر خواست ملت ترجیح بدهد، در مقابل دشمن ضعفنشان بدهد و حاضر باشد ضعف خود را بر ملت تحمیل کند، از مردم نیست؛ مردم چنین مسؤول و دولتمداری را قبول ندارند.
***خطر میل به سازش (با دشمن) و چسبیدن به منافع نقد، کسانی که روی مردم اثر میگذارند را تهدید میکنند
معظم له 14 خرداد 1379 متذکر میشوند: اما کسانی که روی مردم اثر می گذارند - کسانی که حرفشان، اقدامشان، عملشان، منششان، نوشته شان، روی مردم اثر می گذارد - چند خطر بزرگ آنها تهدیدشان می کند که باید بسیار مراقب باشند. یکی خطر خسته شدن است، یکی خطر راحت طلبی است، یکی خطر میل به سازش است، یکی خطر چسبیدن به منافع نقد است.
***لحظهای به دشمن خوشبین نباشید
حضرت آیتالله خامنهای میافزایند: باید ایمان و پارسایی خودشان را تقویت کنند؛ باید اتکای خودشان را به لطف و فضل خدا زیاد کنند؛ باید به دشمن لحظه ای خوشبین نباشند؛ دشمن درصدد ضربه زدن است. اگر خواص یک کشور - یعنی نیروهایی که با زبانشان، با قلمشان، با رفتارشان، با امضایشان، بر روی مسیر یک ملت اثر می گذارند - میل به سازش و راحت طلبی و زندگی مرفه و خوشگذرانی پیدا کنند و از حضور در میدانهای خطر خسته شوند، آن وقت خطر تهدید می کند.
***پرهیز از سازش با مخالفان ایمان، اصل حکومت اسلامی و ولایتالهی
رهبر معظم انقلاب 29 شهریور 1374 میفرمایند: با همه کسانی که با شما کاری ندارند و اهل صلح و سلامت و اخّوت و برادری هستند، سازش کنید: اما با کسی که با فلسفه وجودی و اساس و ایمان شما و با اصل حکومت اسلامی و ولایت الهی مخالف است؛ سازش نکنید. حواستان جمع باشد.
ایشان 4 شهریور 1386 یادآور میشوند: این به نظر من خیلى مهم است که در تعامل با دنیا، انسان جاى خودش را بداند، خواست خودش را بداند، نیرو و قدرت خودش را بداند و بداند که باید چه کار کند.
***ممکن است دو برادر از یکدیگر گله هم داشته باشند، اما در مقابل کسى که به خانه آنها حملهمىکند، دوش به دوش، باید در کنار هم بایستند
مقام معظم رهبری 16 فروردین 1371 تصریح میکنند: با وحدت و یکپارچگى، «کأنهم بنیان مرصوص»، مثل یک دژ پولادین، در مقابل دشمن بایستید؛ مثل چند برادر در یک خانه. ممکن است دو برادر از یکدیگر کدورت و گله هم داشته باشند، اما در مقابل کسى که به خانهى آنها حمله مىکند، دوش به دوش، باید در کنار هم بایستند. آحاد ملت باید این گونه باشند. این، یکى از ویژگیهایى است که در این سنگر مىتوانید حفظ کنید.
معظمله 1 فروردین 1376 میفرمایند: کسانی که مسئولند؛ و کسانی که تصمیم و اقدام و حرکت و رفتار آنان، فقط رفتار یک شخص نیست؛ بلکه رفتار یک مجموعه است، رفتار یک جامعه است و گاهی در چشم دیگران، رفتار یک کشور است، باید خیلی مراقبت کنند آنان بیش از دیگران مخاطب به خطاب الهیاند.
***تاکید بر هشیاری و هوشمندی و احساس روزافزون مسئولیت
حضرت آیتالله خامنه ای 2 فروردین 1383عنوان میکنند: به نظر من وظیفهای است که در درجه اول قرار دارد-هم برای مسئولان هم برای مردم-؛ به اعتقاد من، هوشیاری و هوشمندی و احساس روزافزون مسئولیت است.
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیتنامه بنده خدا ، علیرضا پروندی
" من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا "
چون بر هر فرد مسلمان واجب است که وصیتش را بنویسد لذا لازم دانستم که نامه ای ای به عنوان وصیتنامه بنویسم .
شروع میکنم به نام خدا ، معبود یکتا ، پروردگار و آفریننده جهانیان ، به نام آنکه ذوالعفو و الرضوان است .
ناامیدم از اینکه گنهکارم و امیدوارم از اینکه پروردگارم ارحم الراحمین است .
بارالها ، تو از قلبم خبر داری و میدانی که از ذره ذره بدنم تو را طلب میکنم و معبودم تویی . شهادت میدهم که محمد (ص) رسول تو است و آخرین پیامبر و مکمل دین مبین توست . سپاسگزارم از اینکه مرا توفیق دادی مسلمان باشم و شکرگزارم از اینکه فرزند جمهوری اسلامی و مقلد امامم . بارالها ، معبودا ، حسینت طلب کرده
"هل من ناصر ینصرنی "
و حالا حسین زمان طلب کرده و من زندگی آخرت را بر زندگی دنیا ترجیح میدهم و این خواسته من است .
پروردگارا ، تو از عذاب بنده ضعیف و ناتوانی چون من بی نیازی و من امیدوار به شفاعت تو ، یا معبودا .
و اما پدر و مادر عزیزم ، سلام مرا از اعماق جانم بپذیرید . الحق فرزند خوبی نبوده ام و نتوانستم یک لحظه از زحمات و رنج شما را جبران نمایم .
پدر و مادر عزیزم ، شما ناراحت نباشید از اینکه فرزندتان را در راه خدا هدیه داده اید و فدای حسین نموده اید .مگر شما یادتان نیست از کوچکی دستم را می گرفتید و به مساجد میبردید و زنجیر کوچکی برایم درست کرده بودیدکه در عاشورای امام حسین (ع) زنجیر بزنم و مرا با عشق حسین (ع) از کوچکی پروراندید . آنروز حسین ، زنجیر زدن میخواست و امروز حسین ، خون میخواهد .امیدوارم بتوانم به وظیفه ام عمل نمایم و خدا و رسولش را از خود راضی سازم . شما از نبودن من ناراحت نباشید ، بودنی که با گناه ، غیبت ، فساد و غیره توام باشد . این مایه تاسف است نه رفتن با عزت .
رسول اکرم (ص) موقع تولد امام حسین (ع) گریه میکرد و زهرا (س) علت را پرسید .پیامبر فرمود چون حسین تو را میکشند .زهرا هم میگریست . بعد پیامبر فرمود حسین تو را برای اسلام شهید میکنند و حضرت زهرا دیگر ناراحت نبود ، چون میدانست که بود و نبود ما برای اسلام است .
در آخر پدر عزیز و مادر مهربانم طلب عفو میکنم و شرمنده هستم . نمی دانم چه بخواهم ، چون خیلی به گردن من حق دارید و من فقط دعای خیر برای امام و آیت الله منتظری می کنم ، برایم گریه بکنید ، چون حسین (ع) برای اکبر گریه کرده ، هر موقع به یاد من افتادید و بغض گلویتان را گرفت ، برای حسین (ع) گریه کنید ، که نه تنها مثل شما اکبرش ، بلکه همه اش را برای اسلام داد ، من که ارزشی ندارم ، هیچم ، شما برای حسین گریه کنید . از خدا میخواهم که صبر و ایمان قوی به خانواده ام عطا بفرماید .
و اما خواهرم ، شما هم برایم زیاد زحمت کشیده اید ، برادر خوبی برای تو نبوده ام ، مرا ببخشید و فقط میخواهم بچه هایت را در راه اسلام بزرگ نمایی ، چون آنها به گردن تو حق دارند ، برای اینکه فرزند جمهوری اسلامی ایرانند ، فرزند انقلابند و باید برای انقلاب خدمت کنند .
برادرانم از شما پوزش می طلبم ، من برادر خوبی برای شما نبودم ، شما زیاد زحمت کشیده اید برای من ، همچنین اقوام من هم همینطور از همگی طلب عفو می کنم و میخواهم که مرا حلال کنید .
» روداب نیوز