روداب

روداب

روداب

روداب

۱۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

ساعت 24 امشب - شب سی‌ویکم شهریور - ساعت رسمی کشور یک ساعت به عقب برگردانده می‌شود.
ایسنا، ساعت 24 امشب، یعنی از ابتدای واپسین روز ماه شهریور، ساعت رسمی کشور یک ساعت به عقب برگردانده می‌شود.

با تصویب دولت، هر سال در دو مقطع، در آخرین شب شهریور و اسفند، ساعت رسمی کشور یک ساعت تغییر می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۲ ، ۱۶:۳۷
محمد برزوئی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۲ ، ۰۵:۱۵
محمد برزوئی

امام رضا - علیه السلام

 

ای آستان قدس تو تنها پناه من‏

بر خاک باد پیش تو روی سیاه من‏

می‏آید از درون ضریحت شمیم عشق‏

پیچیده در فضای حرم سوز و آه من‏

چشمم به چلچراغ حریم تو روشن است‏

ای چلچراغ چشم تو خورشید راه من‏

گلدسته‏ات منادی صوت اذان عشق‏

مأنوس با غروب و زوال و پگاه من‏

مهر از فروغ گنبد پاکت گرفته وام‏

شمس الشموس هستی و نامت گواه من‏

هر صبحدم به شوق تو بیدار می‏شوم‏

کافتد به بارگاه تو لختی نگاه من‏

ای غربت مجسم تاریخ، ای امام‏

ای خاک پای مرقد تو بوسه‏گاه من‏

-------------------------------------------------------
عبدا..حسینی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۴۴
محمد برزوئی

نماینده مردم شهرستان های سبزوار ، جوین ، جغتای ، خوشاب ، داورزن و ششتمد ، در آستانه برگزاری تور یک روزه کویر در منطقه صبری بخش روداب سبزوار گفت : از برگزاری تورهای گردشگری در منطقه سبزوار بزرگ حمایت می کنم.

وی در ادامه گفت : منطقه سبزواربزرگ توانایی تبدیل شدن به قطب گردشگری کویر در شرق ایران را دارد.
محمدرضا محسنی ثانی افزود : توصیفات زیبا و شاعرانه کویر از زبان دکتر علی شریعتی نویسنده ادیب و اندیشمند بزرگ ایران اسلامی ، که زاده کویر تاریخی مزینان در غرب سبزوار است یکی از بهترین پشتوانه ها ، برای رونق گردشگری کویر در دیار سربداران بوده و باعث تمایز کویرهای منطقه سبزوار از دیگر نواحی کویری ایران شده ا ست.
وی در رابطه با دلیل حمایتش از برگزاری تور یک روزه کویر در منطقه صبری سبزوار اظهار داشت: برگزاری چنین تورهایی برای معرفی توانمندی های گردشگری مناطق کویری و به جریان انداختن اقتصاد گردشگری در این مناطق گامی بسیار ضروریست که باید به طور جد مورد حمایت مسوولان مربوطه قرار گیرد و به همین دلیل برخود لازم دیدم به عنوان نماینده مردم شریف حوزه انتخابیه ام ، از چنین حرکت ارزشمندی حمایت به عمل آورم.
وی سپس تصریح کرد : کویرها برخلاف تصورعوامانه صرفا سرزمین هایی خشک و لم یزرع نیستند که امکان هیچ فعالیت اقتصادی در آنها وجود نداشته باشد ، بلکه در صورت برنامه ریزی صحیح می توان با استفاده از زیبایی های بصری آسمان پرستاره کویر در شب و امکان تفریحاتی نظیر شتر سواری و برگزاری رالی های کویری (با موتورسیکلت و اتومبیل) به کسب درآمدهای اقتصادی مناسبی ازاین گونه نواحی دست پیدا کرد.
وی با اشاره به نقش مهم صنعت گردشگری در اقتصاد کشورهای توسعه یافته دنیا گفت : ایران اسلامی در مناطق مختلف دارای ظرفیت های بالایی برای رونق انواع گردشگری طبیعی ، فرهنگی وتاریخی است ، اما هنوز چنان که باید و شاید قابلیت های ایران اسلامی در این رابطه به شکوفایی نرسیده است .
این نماینده اصول گرای مجلس نهم ، ادامه داد : با توجه به اهمیت بحث گردشگری در اقتصاد کشورها ، ضروریست ، این مهم مورد توجه بیشتر مسوولان کشور قرار گیرد.
وی سپس به شهرستان های حوزه انتخابیه خود اشاره کرد و اظهار داشت : منطقه سبزوار بزرگ با پیشینه تاریخی کهن و وجود جاذبه های متعدد طبیعی و فرهنگی ، از جمله مناطق مستعد ایران اسلامی برای رونق صنعت گردشگری است اما به دلیل کم کاری های صورت گرفته تا کنون ، استعدادهای گردشگری این منطقه مورد غفلت قرار گرفته است.
محسنی ثانی ادامه داد : سبزوار را باید با تاریخ کهن و فرهنگ غنی مردم آن دید و به ایران و جهان معرفی کرد.
وی سپس به نهضت مردمی سربداران به عنوان یک رویدادتاریخ ساز مهم در ایران اسلامی اشاره کرد گفت روستای باشتین و شهر سبزوار به عنوان خاستگاه و پایتخت سربدران می توانند به مقاصد مهمی جهت بازدید دوستداران تاریخ و فرهنگ ایران تبدیل شوند.
وی همچنین به دیگر توانمندی های موجود در شهرستان های سبزوار ، جوین ، جغتای ، خوشاب ، داورزن و ششتمد برای رونق گردشگری اشاره کرد و گفت : وجود گیاهان دارویی ارزشمند ، وجود برخی گونه های نادر جانوری در زیست گاه های غنی حیات وحش غرب خراسان رضوی از جمله پناه گاه شیراحمد ، برخورداری از اقلیمی چهارفصل با وجود مناطق سردسیر کوهستانی ، نواحی خشک کویری و مناطق معتدل ییلاقی و کوه پایه ای و … بخشی از توانمندی های طبیعی شهرستان های حوزه انتخابیه او برای رونق صنعت گردشگری است.
وی در ادامه با اشاره به وجود فرودگاه سبزوار با مجوز قانونی پروازهای بین المللی ، وجود هتل و سایر مراکز اقامتی و رفاهی مناسب برای پذیرایی از مسافران در سبزوار و همچنین راه های مواصلاتی مناسب این شهر به ویژه جاده آسیایی تهران – مشهد و آزادراه حرم تا حرم که از محدوده حریم شهری سبزوار عبور خواهد کرد ، زیرساخت های مورد نیاز برای رونق صنعت گردشگری در سبزوار را فراهم دانست و گفت : با توجه به فراهم بودن این زیرساخت های اساسی می توان با برگزاری سمینارهایی در سطح ملی و بین المللی و نیز برگزاری تورهای گردشگری در شهرستان های سبزوار ، جوین ، جغتای ، خوشاب ، داورزن و ششتمد به معرفی هر چه بیشتر توانمندی های توریستی منطقه پرداخت.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی سپس اظهار داشت : یکی از برنامه هایی که به شرط وجود همکاری همه جانبه مردم و مسوولان محلی ، برای رونق گردشگری در سبزوار مد نظر است را ، رایزنی با سفارت خانه های کشورهای خارجی درایران عنوان کرد تا برای بازدید از جاذبه های گردشگری سبزوار به این منطقه بیایند که قطعا چنین اقدامی تأثیر مثبتی برای معرفی توانمندی های توریستی دیار سربداران دارد .
وی در همین راستا ، راه اندازی تورهای اخیر سبزوارگردی که توسط گروهی از جوانان فعال و با انگیزه سبزوار با حمایت یکی از آژانس های مسافرتی انجام شده است را شروعی مثبت برای فعالیت در جهت رونق گردشگری غرب خراسان رضوی عنوان کرد و اظهار داشت: نوبه خود و در حد امکان از فعالیت گروه های خودجوش مردمی و آژانس هایی که تصمیم به برگزاری تورهای گردشگری برای معرفی توانمندی های سبزوار بزرگ داشته باشند ، حمایت خواهم کرد.
گفتنی است ، اخیراً شماری ازجوانان علاقه مند و فعال اجتماعی در دیار سربداران با همکاری آژانس مسافرتی صحرا ، به پیروی ازیک فکر خلاقانه به صورتی خودجوش اقدام به برگزاریسلسله تورهای سبزوارگردی جهت معرفی توانمندی های گردشگری این دیار کهن خراسان کرده اند.
نخستین تور موفقیت آمیز این گروه ، در ۸ شهریورماه درمحدوده شهری دارالمومنین سبزوار انجام شد.
دومین تور سبزوارگردی این گروه نیز در روزهای پنجشنبه و جمعه ۲۱ و ۲۲ شهریورماه در کویرصبری در بخش روداب سبزوار انجام خواهد شد.
اداره میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری سبزوار و دفتر محمدرضا محسنی ثانی نماینده مردم سبزوار در مجلس شواری اسلامی از حامیان این تور محسوب می شوند.
امیدمی رود با استمرار در برگزاری چنین تورهایی ، گام موثری جهت شکل گیری اقتصاد گردشگری در سبزواربزرگ برداشته شود.
منبع : وبسایت محمدرضا محسنی ثانی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۳۹
محمد برزوئی

نانوایی روستای ما نیز دوباره راه اندازی شد . هر چند این خبر را کمی دیر  روی وبلاگ  قرار میدهم ولی واقعا از درج آن خوشحال هستم . این بار  نانوایی با کادری جدید و البته از روستای ملوند شروع به کار کرده و دوباره بوی نان تازه را به کوچه پس کوچه های روستا بازگردانده است .مردم روستا نیز از خوش اخلاقی کادر جدید و کیفیت نان آنها کاملا راضی میباشند . 

                      sl380079[1].jpg

ما هم از اینجا از پیگیری های جناب بخشدار و شورای اسلامی روستا تشکر میکنیم و امیدواریم که با شروع دوره جدید ، شورای اسلامی روستا با جدیت و تلاش مضاغفی به حل و فصل مشکلات روستا بپردازد .

وبلاگ کلاته میر علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۲۰
محمد برزوئی

با خبر شدیم :

جناب آقای کاظم خلیلی دارینی شهردار محترم روداب در آزمون دکتری پذیرفته شده به همین مناسبت:



جناب آقای کاظم خلیلی دارینی شهردار محترم روداب

 پذیرش جنابعالی را در آزمون دکتری تبریک عرض نموده،

 از خداوند منان برای شما آرزوی سلامتی، نیکبختی، موفقیت و سعادت داریم.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۲ ، ۰۷:۲۷
محمد برزوئی
(بسم الله الرحمن الرحیم)
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۲ ، ۰۵:۴۵
محمد برزوئی
نام شریفش جعفر، کنیه اش ابوعبدالله و ابواسماعیل و لقبهایش فاضل، قائم، طاهر، کافل، منجی و مشهورترین آنها صادق بود. در روز جمعه هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری هنگام طلوع فجر درمدینه چشم به جهان گشود و در بیست و پنجم شوال سال 148 هجری قمری در سن شصت و پنج سالگی در مدینه چشم از جهان فرو بست و در کنار پدر و جد خود، امام باقر و امام سجاد (علیهما السلام) و عموی جدش امام حسن مجتبی (علیه السلام) در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. پدرش 26ساله بود که او زاده شد. دوازده سال از عمر شریفش را در کنار جدش امام سجاد (علیه السلام) و نوزده سال را در کنار پدرش امام باقر (علیه السلام) گذراند.

مدت امامت آن امام همام 34 سال بود که حدود هجده سال آن (132-114ه ) همزمان با حکومت امویان بود و شانزده سال آن (148-132 ه ) همزمان با حکومت عباسیان.
 
بندگی شایسته

امام صادق (علیه السلام) از اعاظم عباد و اکابر زهاد بود. از سه حال خارج نبود: یا روزه داشت، یا نماز می خواند و یا ذکر می گفت. چون روزه می گرفت بوی خوش به کار می برد و بعد از ماه رمضان بی درنگ زکات فطره روزه خود، خانواده و خدمتکارانش را می پرداخت.

شبهای قدر را اگرچه مریض بود تا صبح در مسجد به نیایش و عبادت می گذراند. چون نیمه شب برای خواندن نماز شب بر می خاست با صدای بلند ذکر می گفت و دعا می خواند تا اهل خانه بشنوند و هرکس بخواهد برای عبادت برخیزد. هنگامی که ماموران حکومت برای دستگیری وی شبانه از دیوار منزلش وارد می شدند، او را درحال راز و نیاز یافتند. آن حضرت ذکر رکوع وسجود را بسیار تکرار می کرد.

امام صادق (علیه السلام) خداوند را همه جا حاضر و او را بر اعمال خودناظر می دانست. از این رو به هنگام نیایش مجذوب خداوند می شد. مالک بن انس می گوید: "با امام صادق (که بر او درود خدا باد) حج گزاردم، به هنگام تلبیه هرچه می کوشید تا لبیک بگوید، صدایش درگلو می ماند و چنان حالتی به او دست می داد که نزدیک بود ازمرکبش به زیر افتد. گفتم: چاره ای نیست باید لبیک گفت. فرمود:

چگونه جرات کنم لبیک بگویم، می ترسم خداوند بگوید: "نه لبیک " چون زبان به لبیک می گشود، آن قدر آن را تکرار می کرد که نفسش بند می آمد. قرآن را بسیار بزرگ می داشت و آن را در چهارده بخش قرائت می فرمود.
 
شجاعت بی نظیر

امام صادق (علیه السلام) از نسل علی (علیه السلام) بود و در شجاعت بی نظیر. او شجاعت و پایداری را از پدران خود به ارث برده بود. در مقابل زورمندان و امیران از گفتن حق پروا نداشت. روزی منصور، خلیفه عباسی، از مگسی درمانده شد و از وی پرسید: چرا خداوند مگس را آفرید؟ امام (علیه السلام) پاسخ داد: "تا جباران را خوار کند.”

وقتی "داوود بن علی، فرماندار مدینه، معلی بن خنیس را کشت، شمشیر برگرفته به کاخ امارت رفت; حقش را مطالبه کرد; و قاتل "معلی " را به قصاص کشت.

وقتی که فرماندار اموی مدینه در حضور بنی هاشم و در خطبه های نماز علی (علیه السلام) را دشنام داد و همه بنی هاشم سکوت کردند، امام (علیه السلام) چنان پاسخ کوبنده ای به او داد که فرماندار بی آنکه خطبه را تمام کند راه خانه پیش گرفت.

ماموران حکومت خانه اش را به آتش کشیدند،در میان شعله های آتش قدم می زد و می فرمود: "من فرزند ابراهیم خلیلم "

مهابت در عین گذشت

امام (علیه السلام) مهابتی خدادادی داشت، چهره اش نورانی بود و نگاهش نافذ. عبادت بسیار سبب شده بود ابهتش دلها را جذب کند. عظمت و مهابت وی چنان بود که ابو حنیفه بر منصور وارد شد و امام (علیه السلام) حضور داشت، به گفته خودش چنان تحت تاثیر هیبت امام (علیه السلام) قرار گرفت که مهابت منصور با آن همه خدم و حشم در برابر آن هیچ بود.

یکی از دانشمندان علم کلام، که بسیار بر خود می بالید و خود را برای مناظره با آن حضرت آماده کرده بود، چون چشمش به امام افتاد چنان تحت تاثیر قرار گرفت که حیران ماند و زبانش بند آمد.

امام با وجود شجاعت و مهابت و قوت قلبی که داشت، در برخورد با مردم و خدمتکارانش بسیار بردبار و با گذشت بود و بدی را با نیکی پاسخ می داد. روزی شخصی که، امام را نمی شناخت، او را به دزدی متهم کرد. امام (علیه السلام) وی را به خانه برد و هزار درهم به او داد. چون شخص شرمنده و عذرخواه بازگشت و درهمها را پس آورد، امام آن را نپذیرفت.

گاه حتی بیش از این گذشت نشان می داد، به نماز می ایستاد و برای بدکننده از خدا آمرزش می طلبید.
 
مولایی همجون بردگان

امام (علیه السلام)، با همه شرافت نسب و جلالت قدر و برتری دانشی که داشت، بسیار متواضع بود و در میان مردم چون یکی از آنان بود. به دست خویش خرما وزن می کرد. باغ خود را بیل می زد; آبیاری می کرد. چهارپا سوار می شد. و اجازه نمی داد حمام را برایش قرق کنند. چون بندگان بر زمین می نشست و غذا می خورد. و خود از میهمانانش پذیرایی می کرد. روزی برای دلجویی و دیدار به منزل یکی از بنی هاشم می رفت که کفشش پاره شد. کفش پاره را به دست گرفت و با یک پای برهنه تا مقصد رفت. یتیمان را نوازش و سرپرستی می کرد.

 رفتارش با دیگران، حتی خدمتکاران بسیار ملایم و مهربانانه بود. خوشرو و خوش رفتار بود و ملایمت و نرمی معیار رفتارش شمرده می شد. روزی غلامش، که در پی کاری رفته بود، دیر کرد. امام (علیه السلام) در پی اش گشت و وقتی پیدایش کرد خوابیده بود. نه تنها با او درشتی نکرد، بلکه کنارش نشست و او را باد زد تا بیدار شد. آنگاه به او فرمود: "تو را نشاید هم شب بخوابی هم روز، شب بخواب و روز کار کن.”
 
صبر ایّوب وار

امام صادق (علیه السلام) در برابر سختیها و مصیبتها بسیار پایدار بود. در برابر سختیهایی که حکومت برایش ایجاد می کرد و گاه حتی شبانه به منزلش می ریختند و به مرگ تهدیدش می کردند، استوار بود. او در غم از دست دادن فرزندان بسیار صبور بود. روزی با میهمانانش بر سر سفره بود که خبر در گذشت پسر بزرگش اسماعیل را آوردند. با آنکه اسماعیل را بسیار دوست داشت نه تنها بی تابی نکرد، بلکه با میهمانان نشست، لبخند زد، پیش میهمانان غذا گذاشت و آنها را به خوردن تشویق کرد و از روزهای دیگر بهتر غذا خورد. میهمانان از این که او را غمگین ندیدند تعجب کردند و سبب را پرسیدند. حضرت فرمود: "چرا چنین نباشم، راستگوترین راستگویان به من خبر داده است که من و شما خواهیم مرد.”

وقتی کودکش مریض شده بود، غمگین بود و چون کودک درگذشت، اندوه را به کناری نهاد و به جمع یاران پیوست. پرسیدند: "تا کودک بیمار بود، غمگین بودی و چون درگذشت، غم از چهره زدودی "؟ فرمود: "ماخاندانی هستیم که پیش از وقوع مصیبت اندوهگین می شویم و چون فرمان حق در رسد به قضا رضا می دهیم و تسلیم فرمان حق هستیم.

در فراق از دست دادن یاران و خویشاوندان اشک می ریخت، ولی پیوسته راست قامت بود. در شهادت عمویش "زید بن علی بن الحسین (علیهما السلام)” گریست. در گرفتاری، شکنجه ها و شهادت عموزادگانش گریست، ولی همچنان پایدار ایستاد.

روضه//

 

زهری که منصور به حضرت خورانید

سید بن طاووس (ره) در کتاب شریف "مهج الدعوات” فصل "ادعیه امام صادق علیه السلام " چنین مى‏نویسد: منصور در دوران حکومتش هفت بار امام صادق علیه السلام را نزد خود احضار کرده است؛ گاهى در مدینه و در ربذه به هنگام عزیمت حج و دیگر بار در کوفه و بغداد ، و در همه این جریانات تصمیم بر قتل امام داشت و در تمام این جریانات با امام بدرفتارى کرده و با وى سخن ناروا گفته است. در اینجا یکی از این وقایع تأسف برانگیز را از کتاب شریف "منتهی الآمال” اثر مرحوم شیخ عباس قمی (ره) نقل می کنیم.


روزى منصور در قصر خود نشست و هر روز که در آن قـصـر شـوم مى نشست آن روز را "روز ذبح” مى گفتند؛ زیرا که نمى نشست در آن عـمـارت مـگـر براى قتل و سیاست.و در آن ایام حضرت صادق علیه السلام را از مـدیـنه طلبیده بود و آن حضرت داخل شده بود. چون شب شد و مقداری از شب گذشت ربیع را طـلبـیـد و گـفت: ... بـرو و جـعـفـر بن محمّد را در هر حالتى که یافتی بیاور و نگذار که هیئت و حالت خود را تغییر دهد. ربیع گفت: بیرون آمدم و گفتم ”اِنّا للّهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راَجِعُونَ”  هلاک شدم ؛ زیرا که اگـر آن حـضـرت را در ایـن وقـت بـه نزد منصور بیاورم با این شدت و غضبى که او دارد البته آن حضرت را هلاک مى کند و آخرت از دستم مى رود و اگر نیاورم مرا مى کشد و نسل مرا بر مى اندازد و مالهاى مرا مى گیرد، پس مردد شدم میان دنیا و آخرت و نفسم بـه دنـیـا مـایـل شد و دنیا را بر آخرت اختیار کردم.

چـون از نـمـاز فـارغ شد گفتم بیا که خلیفه تو را مى طلبد، فرمود: بـگذار که دعا بخوانم و جامه بپوشم ، گفتم نمى گذارم فرمود که بگذار بروم و غسلى بکنم و مهیاى مرگ گردم ، گفتم اجازه ندارم و نمى گذارم ، پس آن مرد پیر ضعیف را که بیشتر از هـفـتـاد سـال از عـمـرش گـذشته بود با یک پیراهن و سر و پاى برهنه از خانه بیرون آوردم.

محمّد پسر ربیع گفت که چون پدرم بـه خـانـه آمـد مـرا طـلبـیـد و مـن از هـمـه پـسـرهـاى او سـنـگـیـن دل‌تـر بـودم پس گفت برو به نزد جعفر بن محمّد و از دیوار خانه او بالا برو و بى خبر بـه سـراى او داخـل شـو، بـه هـر حـالى کـه او را یـافتى بـیـاور. پـس آخـر شـب بـه مـنـزل آن حـضـرت رسـیـدم و نـردبـانـى گـذاشـتـم و به خانه او بى خبر درآمدم دیدم که پـیـراهـنـى پـوشـیـده و دسـتـمـالى بـر کـمـر بـسـتـه و مـشـغـول نـمـاز اسـت، چـون از نـمـاز فـارغ شد گفتم بیا که خلیفه تو را مى طلبد، فرمود: بـگذار که دعا بخوانم و جامه بپوشم ، گفتم نمى گذارم فرمود که بگذار بروم و غسلى بکنم و مهیاى مرگ گردم، گفتم اجازه ندارم و نمى گذارم، پس آن مرد پیر ضعیف را که بیشتر از هـفـتـاد سـال از عـمـرش گـذشته بود با یک پیراهن و سر و پاى برهنه از خانه بیرون آوردم، چون پاره اى راه آمد ضعف بر او غالب شد و من رحم کردم بر او و بر اسب خـود سـوار کـردم و چـون به در قصر خلیفه رسیدم شنیدم که با پدرم مى گفت: واى بر تو اى ربیع ! دیر کرد و نیامد.

پس ربیع بیرون آمد و چون نظرش بر امام علیه السلام افـتـاد و او را با این حالت مشاهده کرد گریست! زیرا ربیع اخلاص زیادی خدمت حضرت داشت و آن بزرگوار را امام زمان مى دانست. حضرت فرمود: که اى ربیع! مى دانم که تو به جانب ما میل دارى این قدر مهلت بده که دو رکعت نماز به جا بیاورم و بـا پـروردگـار خـود مـنـاجـات نـمـایم، ربیع گفت: آنچه خواهى بکن، پس دو رکعت نـمـاز کـرد و زمـانی طولانی را بـا دانـاى راز عرض نیاز کرد و چون فارغ شد ربیع دست آن حضرت را گرفت و داخل ایوان برد، پس در میان ایوان نیز دعایى خواند،  و چون امام عصر را بـه درون قصر برد و نگاه منصور بر آن حضرت افتاد از روى خشم گفت : اى جعفر! تـو تـرک نـمـى کـنـى حـسـد و سرکشی خود را بر بنی عباس و هر چند سعى مى کنى در خـرابـى حکومت ایـشـان فـایـده نـمـى بـخشد، حضرت فرمود: به خدا سوگند! اینها که مى گـویـى هـیـچ یک را نکرده ام ، و تو مى دانى که من در زمان بنى امیه که دشمن ترین خلق خـدا بـودنـد بـراى مـا و شـمـا، بـه آن آزارهـا کـه از ایـشـان بـر مـا و اهل بیت ما رسید چنین اراده ای نکردم و از من به ایشان بدى نرسید و نسبت به شما نیز این چنین اراده نکرده ام ... ، پس منصور ساعتى سر در زیـر افکند و در آن وقت بر  بالشى تکیه کرده بود، او همیشه در زیر تخت خـود شمشیر مى گذاشت ، سپس گفت: دروغ مى گویى و دست در زیر تخت کـرد و نـامـه هـاى بـسیار بیرون آورد و به نزدیک آن حضرت انداخت و گفت: این نامه هاى تـو اسـت کـه بـه اهل خراسان نوشته اى که بیعت مرا بشکنند و با تو بیعت کنند، حضرت فـرمـود: بـه خـدا سـوگـنـد که اینها به من افترا است و من اینها را ننوشته ام و چنین اراده ای نـکـرده ام ...، ناگهان منصور شمشیر را به قدری از غلاف بیرون کشید، ربیع گفت: چون دیـدم کـه منصور دست به شمشیر برده است بر خود لرزیدم و یقین کردم که آن حضرت را شـهـیـد خـواهـد کـرد، ولی ‍ شـمشیر را در غلاف کرد و گفت: شرم ندارى که در این سن مى خـواهـى فتنه به پا کنى که خونها ریخته شود؟

حضرت فرمود: نه به خدا سوگند که ایـن نـامـه هـا را مـن نـنـوشـته ام و خط و مهر من در اینها نیست و بر من افترا بسته اند . پس منصور باز آتش غضبش مشتعل گردید و شمشیر را تمام از غلاف کشید، در حالی که آن حضرت نزد او ایستاده بود و مترصد شهادت بود ولی ناگهان منصور بار دیگر شـمشیر را در غلاف کرد و ساعتی سر به زیر افکند و سر برداشت و گفت: راست می گویی، سپس آن حضرت را نزدیک خود طلبید و بر کنار خود نشاند و پس از اکرام بسیار ایشان را راهی منزل نمود.

ربـیـع گـفـت کـه مـن شـاد بـیـرون آمـدم و مـتـعـجـب بـودم از آنـچـه مـنـصـور اول در بـاب حـضـرت اراده داشـت و آنـچـه آخـر بـه عـمـل آورد، چـون بـه صـحـن قـصـر رسـیـدم گـفـتـم: یـابـن رسـول اللّه! مـن مـتـعـجـبـم از آنـچـه او اول بـراى شـمـا در خـاطـر داشـت و آنـچـه آخـر در حـق شـمـا بـه عمل آورد ....،و هر چه منصور اظهار خشم مـى نـمود هیچ اثر ترس و اضطرابی در شما مشاهده نمى کردم ، حـضـرت فـرمـود: کـسـى کـه جـلالت و عـظـمـت خـداونـد ذوالجلال در دل او جلوه گر شده است ابهت و شوکت مخلوق در نظر او مى نماید، و کسى که از خدا مى ترسد از بندگان پروا ندارد.

.... ربـیـع گـفـت به نزد خلیفه برگشتم و هنگامی که خلوت شد سبب آن رفتار عجیب را از منصور پرسیدم. گفت: اى ربیع ! در وقتى که او را طلبیدم بر قتل او مصرّ بودم و بر آنکه از او عذرى قبول نکنم زیرا بودن او برای من، هر چند قیام به شمشیر نکند، گرانتر است از آنها که قیام مى کنند؛ زیرا که مى دانم او و پـدران او را مـردم امـام مـى دانـنـد و ایـشان را واجب الاطاعه مى شمارند و از همه خلق، عـالمـتـر و زاهـدتـر و خـوش اخـلاق تـرنـد و در زمـان بـنـى امـیـه مـن بـر احـوال ایـشـان مـطـلع بـودم ، هنگامی که در مـرتـبـه اول قـصـد قتل او کردم و شمشیر را مقداری از غلاف بیرون کشیدم دیدم که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله براى من متمثّل شد و میان من و او قرار گرفت و دستهایش را گشوده بود و آستینهاى خود را بالا زده بـود و رویش را تـرش کـرده بـود و از روى خـشم به سوى من نظر مى کرد من به آن سـبـب شـمـشـیـر را در غـلاف کردم. در مـرتـبـه دوم دیـدم کـه رسول خدا صلى اللّه علیه و آله بار دیگر نـزد مـن مـتـمـثـّل شـد، نـزدیـکـتـر از اول و خـشـمـش بسیار بـود و چـنـان بـر مـن حـمـله کـرد کـه اگـر مـن قـصـد قـتـل جـعـفـر مـى کردم او قصد قتل من مى کرد....، به این جهت از آن اراده برگشتم و او را اکرام کردم. ایشان فرزندان فاطمه اند و به حق ایشان جاهل نمى باشد مگر کسى که بهره از دین نـداشـتـه بـاشـد.

همچنین از "مشکاة الانوار” نـقـل شـده است که در آخرین لحظات عمر مبارک امام صادق علیه السلام یکی از اصحاب ایشان خدمت آن حضرت رسید، ولی آن حضرت را به سبب زهری که منصور دوانیقی به ایشان خورانیده بود، چندان لاغر و باریک دید که گویا هیچ چیز از آن بزرگوار نمانده جز سر نازنینش. پس آن مرد به گریه درآمد. حضرت فرمود: براى چه گریه مى کنى؟ گـفـت: گـریـه نـکـنم با آنکه شما را به این حال مى بینم ؟ فرمود: چنین مکن ، همانا مؤمن چـنـان است که هرچه عارض او شود خیر او است، اگر بریده شود اعضاى او براى او خیر است و اگر مشرق و مغرب را مالک شود براى او خیر است ...

امام موسى کاظم علیه السلام پدرش را پس از شهادت در میان دو تکه پارچه سفید که لباس احرام او بود به اضافه پیراهن و دستارى که یادگار جدش حضرت على بن الحسین علیه السلام بود، پیچید و در قبرستان بقیع در کنار اجداد طاهرینش به خاک سپرد؛ امام کاظم علیه السلام ضمناً دستور داد، چراغ اطاقى را که پدرش در آن مى زیست همچنان روشن نگاه دارند و این چراغ تا زمانی که امام کاظم در مدینه بود، همه شب روشن بود تا اینکه او به عراق احضار شد.
منبع: رجا نیوز
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۲ ، ۰۵:۳۰
محمد برزوئی
مهندس علی سبحانی فر که در همایش گرامیداشت روز پزشک و داروساز سخن می گفت با اشاره به خدمات پزشکان افزود: این جامعه نیک صفت در طول انقلاب اسلامی و به ویژه جمگ تحمیلی خدمات ارزنده ای را به ملت ایران کردند و با وجود سختی های فراوان در جبهه ها حضور داشتندو ما وجو شهدای پزشک را شاهدی براین ادعا می دانیم .

وی تاکید کرد: بی مهری هایی توسط برخی افراد دست اندرکار برجامعه جوان پزشکی و پزشکان عمومی در بحث معیشت و مسائل اقتصادی شده است و باعث شدکه این افراد به جای تفکر بر درمان بیماران به دنبال حل مشکلات اقتصادی باشند.

سبحانی فر خاطرنشان کرد: دولت یازدهم دولت عدالت محور و اعتدال گرایی است و به دنبال رفع مشکلات کشور است.

وی با اشاره به تخصیص اعتبارات یادآور شد: بیش از ۶ هزار میلیارد تومان برای نظام سلامت در دولت دهم در نظر گرفته شده بود که محقق نشد اما امسال برای جلوگیری از مشکلات گذشته ۵ هزار میلیارد تومان دیگر نیز علاوه بر اعتبارات گذشته تخصیص داده شده است.

وی با انتقاد از مسئولین دانشگاه علوم پزشکی گفت: ما درخواست هایی را برای احداث بیمارستان ۳۲ تخت خوابی در شهرستان های داورزن، روداب و ششتمد نیز داشتیم که متاسفانه با جواب منفی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار به وزارت خانه برگشت خورد.

وی از مسئولین دانشگاه علوم پزشکی سبزوار خواست تا بخش جراحی قلب را که قرار بود دراوایل سال راه اندازی شود را زودتر فعال کنند تا بخشی از مشکلات مردم در منطقه سبزوار بزرگ حل شود.

نائب رییس مجمع نمایندگان استان خراسان رضوی با تقدیر از دکتر محمود فاضل عنوان کرد: جای تقدیر و امیداوری است که امروز یکی از اعضای شورای عالی نظام پزشکی کشور از خطه سربداران می باشد.

وی از صدور مجوز بیمارستان بیماران خاص خیریه حضرت علی اصغر سبزوار نیز خبر داد./سبزوار نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۵۸
محمد برزوئی
(بسم الله الرحمن الرحیم)
قوم لوط از اقوامی در تاریخ بوده اند که به دلیل فساد اخلاقی، مورد غضب و خشم خداوند متعال قرار گرفته و عذاب الهی بر آنان نازل شد.

 قوم لوط معاصر در محل عذاب قوم لوط چه می کنند؟!

 

محل دقیق زندگی قوم لوط و محل نازل شدن عذاب الهی بر آنان،‌ نقطه ای است در جنوب غربی کشور اردن فعلی و جنوب شرقی سرزمین های فلسطینی که اکنون در اشغال رژیم صهیونیستی قرار دارد.

در این نقطه دریاچه ای وجود دارد به نام "بحر المیت" (دریاچه مرده). نام مرده را بر این دریاچه نهاده اند زیرا هیچ موجود زنده ای در آن زندگی نمی کند. "بحر المیت" از نظر جغرافیایی نیز "پست ترین" نقطه جهان به شمار می رود.

به دلیل حجم بالای نمک موجود در این دریاچه، برخی بیماران پوستی به توصیه پزشکان برای درمان به این دریاچه می روند. اما برخی شرکت های سرمایه گذاری نیز با هدف کسب درآمد، این دریاچه را به منطقه ای توریستی تبدیل کرده اند.

اما متأسفانه اکنون و بعد از گذشت هزاران سال از عذاب نازل شده بر قوم لوط، انسان های فعلی نیز به طور نیمه عریان یا گاهی کاملا عریان گرد این دریاچه جمع می شوند. گویا آنان نیز از قوم لوط هستند. در برخی روزهای سال نیز صهیونیست ها جشن هایی در ساحل این دریا برگزار می کنند که شرکت کنندگان در این جشن، به طور کامل عریان می شوند. 

به امید روزی که یک بار دیگر عذاب الهی بر این منطقه نازل شود تا این گونه افراد که آنان را می توان "قوم لوط معاصر" نامید، از بین ببرد و نابود کند.

منبع: شیعه آنلاین

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۰۳
محمد برزوئی

شعبده بازی اخیر در روزهای پایانی سال 2012 تنها یکی از پروژه های فراماسونری یهود برای بازی با عقاید و باورهای آخرالزمانی مردم جهان بود. 

یکی از مراجع عمده فراماسونری در پیشگویی های جهانی، یهودی کابالیستی به نام "نوستر آداموس" است که آمیزه ای از سحر، تعالیم کابالایی یهود، قدرت سرودن شعر، حرص جمع آوری ثروت و نیز خواص تخدیری گیاهان، او را به تهیه مواد لازم برای نشخوار چندین قرنی اشاعه دهندگان فراماسونر خرافه گرایی موفق کرد.


آشنایی با پیشگوی بزرگ یهود؛ نوستراداموس +عکس

افسانه 500 ساله نوسترآداموس

ادامه مطلب را بخوانید . . .
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۵۸
محمد برزوئی