روداب

روداب

روداب

روداب

خانوم های جوان - برگرفته شده از وبلاگ کلاته میر علی

يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۴۰ ب.ظ

دوست عزیزمان اکبر که تازگی ها با نظرات جالب تقریبا معرف حضور همه

 هستند درخواست کرده که در مورد قالی بافی و کارهایی که خانوم های

 قدیم انجام می دادند هم مطلبی در وبلاگ بنویسیم . البته در مورد قالی

 بافی حتما پس از کمی پرس و جو و کمک گرفتن از استادان قالی بافی

 قدیمی روستا مطلبی را خواهم نوشت ولی در این پست قصد دارم که

 دلایل واقعا خواندنی آقای اکبر را در مورد این درخواست ذکر نمایم . در

 ادامه مطلب آقای اکبر را با کمی ویرایش می آورم :

 در مورد قالی بافی و کارهایی که خانوم های قدیم انجام می دادند هم

 مطلبی در وبلاگ بنویسید . چون واقعا بیکاری در بین خانوم های جوان

 روستا بیداد می کند. قدیما با این که همه خانوم های جوان ده مسئولیت

 نگه داری از گاو و گوسفند را بر عهده داشتند و به صحرا هم برای کار ،چه

 برای خودشان یا برای کارگری ، می رفتند باز در اوقات بیکاری پای قالی

 می نشستند و به بافتن قالی مشغول بودند . اما امروز دیگر نه از آن همه

 شیر و ماست و کره در روستا خبری است نه از قالیهای زیبایی که دختران

 هنرمند و زحمتکش می بافتند . ناگفته نماند که اگر خانوم های بشیر و

 عابص نباشند نیم مثقال کره ، در این به اصطلاح دهات پیدا نمیشود که آدم

 صبحانه بخورد و باید مثل شهر نشینها کره پگاه بخوریم.

قدیما وقتی ما به مدرسه می رفتیم تو کیفامون تلف و قروت و کشته (برگه)

 زردالو و ساندویچ سرشیر یا کمه بود با نونی که مادر زحمتکش خودش با

 دستای ترک خورده اش ، گندمشو آسیایی جاکرده (تمیز کردن گندم قبل از

 بردن به آسیا رو آسیایی جا کردن می گن ) بود و پخته بود . شب های

 جمعه هم پیرزن هایی که به سرخاک می رفتند توی دستشون حلوای

 شیره انگور بود که با روغن زرد می پختند تا به قول خودشون "بوی "پخش

 کنند نه که الان اگه واسه درمون زخمت نیم کیلو شیره انگور بخای صد تا  

 خونه رو بگردی پیدا نمیکنی تلف و قروت و برگه زردآلو که کلا کن فیکون

 شده . اواخر بهار موقعی که خاکشیر ها سرریز می شدند خیلی از زنها و

 دخترها می رفتند خاکشیر جمع می کردند و تمیز می کردند و می فروختند

 تا قسمتی از جهاز دختران تهیه بشه. همین زن و به خصوص دخترها بودند

 که روزهای گرم تابستون می رفتند بیابون و توی اون هوای گرم سبند

( اسپند) جمع می کردن و میگذاشتند خشک بشه بعد پاک می کردند و می

 فروختند ، اما واقعا حالا خانومهای جوان می شینند تو خونه و

 شوهرشون میرند کارخونه کار می کنند و پول میارند و انها نوش

 جان میکنند و اینجوریه که بیماری چاقی تو کلاته داره همه گیر میشه . نه

 قالی می بافند و نه  دو تا مرغ نگه می دارند و نه  به خودشون زحمت

 کاشت دو لاخ سبزی رو میدند که تابستون خودشون بخورند  و نه حتی عیدا

 حس رفتن به میدان بازی برای بازی کردن رو دارن !!! جالبه نه !!!

 

با تشکر فراوان از آقای اکبر

منبع: وبلاگ روستای کلاته میر علی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۰۱
محمد برزوئی

روداب

نظرات  (۱)

shakhsiate motefaveti dari . eyval edame bede be neveshtan refigh

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی