روداب

روداب

روداب

روداب

احترام به سادات

يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۱، ۰۶:۴۲ ب.ظ

((ابوالحسین )) از سادات فاطمى بود و نسبتش با چند واسطه به امام صادق علیه السلام مى رسید. او در قم زندگى مى کرد وى مردى شرابخوار بود و زندگى را به سختى مى گذرانید.
در آن زمان ، ((احمد بن اسحاق )) وکیل امام هادى علیه السلام در شهر قم بود. روزى براى ابوالحسین کارى پیش آمد و نیازمند کمک شد، به همین خاطر به خانه احمد رفت . چون مى دانست که ابوالحسین شراب مى نوشد، او را به خانه اش راه نداد و از خودش راند.
مدتى بعد، احمد براى زیارت امام هادى علیه السلام به ((سامره )) رفت ، اما امام او را راه نداده احمد پیغام فرستاد و عرض کرد: اجازه دهید که مشرف شوم و بدانم که خطاى من چیست ؟
پس از خواهش بسیار، حضرت به او اذن دخول داد. وقتى که احمد از تقصیر خود پرسید؟ حضرت فرمود: پسر عموى من پیش تو آمد ولى تو او را از خود راندى .
احمد عرض کرد: او را از خود راندم زیرا که شراب مى خورد. حضرت فرمود: باید رعایت نسبش را مى کردى و احترامش مى نمودى شاید پشیمان مى شد و توبه مى کرد.
پس از مدتى احمد به قم مراجعت کرد. وقتى که ابوالحسین به دیدن وى رفت ، احمد تمام قد جلویش بلند شد و به او احترام گذاشت و او را بالاى مجلس نشانید و به او احترام زیادى کرد. وقتى که مجلس تمام شد. ابوالحسین گفت : چطور شد که قبلا مرا به خانه ات راه نمى دادى ولى حالا که از سامره برگشته اى ، این طور به من احترام مى گذارى .
احمد گفت : این کار دستور امام است سپس حکایتش را براى وى نقل کرد. وقتى که حرفش تمام شد، ابوالحسین گفت : خاک بر سرم که خودم را به این گناه آلوده . و در همان موقع توبه کرد و دیگر لب به شراب نزد. بدین ترتیب با عنایتى که امام به او فرمود به راه راست هدایت گردید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۵/۱۵
محمد برزوئی

روداب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی