روداب

روداب

روداب

روداب

زهـــر ...

سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۰۳ ب.ظ

قسمت این بود که من هم  به جوانی بروم 
با دلی سوخته زین وادی فانی بروم

آنچنان زهر بهم ریخته ارکان مرا
نفسی نیست که با آه و فغانی بروم

پسرم کاش بیاید به سرم یک لحظه
تا برم توشه از آن گنج نهانی بروم

مادرم سوخت در این ماه از آن شعله در
سوخته از غم آن یاس خزانی بروم

یا حسین اشهد موتم شده و از داغش
با دو چشمی شده خون زاشک فشانی بروم

دست وپا می زنم اما بخدا با یاد
آن تن له شده از اسب دوانی بروم

زیر لب گفت به عباس پریشان زینب
بی تو تا شام بلا با چه امانی بروم

زینب آن عمه مظلومه من گفت به شام 
کاش از این معرکه چشم چرانی بروم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۰۹
محمد برزوئی

روداب

نظرات  (۱)

سلام
بر حضرتش تسلیت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی